نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

آخرین خبر موجود

سلام

خرید مون برای عروس خانوم نیمه نصفه مونده

چه عروس خانوم خوبی!

مادر عروس خانوم  مسئولیت پذیری خاصی دارند ایشان  مقیدند آداب و رسوم، مو به مو مراعات بشه

فکر نمی کردم خوشم بیاد از رعایت این رسوم.

ولی دارم لذت می برم

من که همیشه آرزو میکردم بچه ها چیزی لازم داشته باشند براشون خریداری کنم

ولی پسرا آرزو هامو بر آورده نمی کردند

 حالا خوشحال میشم بتونم برای عروس خانوم هدیه بگیرم.

مجید هم مطلب خوبی نوشته بود که تو این موقعیت این فراز آن برایم مفید بود:

؛؛آه اگر تنهایی من نبود آیا شبیخون حجم تو می توانست چنان که می نمود لبریزم کند؟ آیا این کوچکی قلب من نبود که بزرگی روح تو را در یاد من صد چندان کرد؟ آیا سردی نگاه دیگران نبود که باعث شد خورشیدی از چشم تو بر من طلوع کند؟ آیا سیاهی دیگران نبود که خاکستری وجود مرا در چشم تو سپید کردسوال

میترا هم خبرم داد که

بهتر شده ولی خیلی سختی کشیده تا مراحل بیماری را بگذرونه میترا به احتمال قوی مهمون جشن عقد ما خواهد بود چون با وجودیکه شیرازیه ولی مقیم شهر ماست و من خیلی دوستش دارم

عروس خانوم جوان از اون دختر خانومای ایراد گیر و متوقع نیست و همین منو شرمنده میکنه

همسرم میگه عروس خانوم  پر رو و قیح نیست بر عکس محجوب ونازنینه

خدا را شکر که این یه روز خرید تونستم یه چیزای قشنگ گیر بیارم

از پس فردا بقیه خرید ها را  شروع می کنیم

رفتن به کیش وحید تو این چند روز گذشته با عمه و پسر عمه اش، منو حسابی لرزوند

.هی درباره حمله ناو وینسنس به هواپیمای مسافر بر در سال ۶۷ میگفتن

و هی دل من آشوب می شد که اگر فرزند بی گناهم بر فراز آسمان پودر بشه چگونه میتونم دوام بیارم ؟یه روزه میمیرم.

وای خدای من ،اگر غزل برادر زاده ام نبود که توصیه کنه به جای نگرانی و بیقراری بریم گل و شیرینی و هدیه برای ورود وحید بگیریم شما امروز با جسد بی جان من مواجه بودید خدا خیرت دهد دختر خوشبخت شوی عجب دختر روان درمانگری شده.!

خلاصه که خرید و مخارج و نگرانی و هول و خستگی و گرما  این روزا همه با هم منو درمیان گرفتن و دارم امتحان سخت میدم.

دست به دامن؛ پیر؛ شدم که به داد برس تو همیشه این مواقع پیام میدادی حالا وقت قهر کردن و تاقچه بالا گذاشتنه؟بعد از هفت سال آشنایی اینترنتی تو بهتر از هرکس دیگه میتونی دلداری بدی.جواب اونم این بود که:

سلام به مادر داماد

برام یادداشت گذاشته ای که درب و داغونی!- در حالیکه  درآخرین یادداشتی که همین جا در نچاق می بینم - به سلامتی سرگرم تهیه و تدارک امکانات عروسی....

چی شده ؟ که رضوان سانسورچی - دوباره آمده و برای ساده دلی چون (مو) تله ی دوستی گذاشته؟! - چه عطر (گردوئی!!)..... لابد یادت هست که مادر بزرگا  وقتی میخواستن با موشای توی  انباری خونه مبارزه کنن - براشون تله  و سر هر تله ، کمی مغز گردوی بو داده میزاشتن.... اون بو رو میگم . بوی گردوی سوخته سر تله دوستی را !!.
.
القصه - بفرمائید از ما چه بر میآید .... ای سانسورچی ...

 

مریم خانوم هم تو این هیر و ویر از اهواز  زنگ زده  میگه:

همونطور که من سفارش دادم حلقه خریدن؟ بزرگ و تپل؟
مهم اینه که همدیگه رو دوست دارن و به هم رسیدن. امیدوارم خوشبخت بشن

و اما ماریا درباره من و مادر شوهر شدن یه پست کوتاه گذاشتن
ممنون از شما خوبان

این روزا برای من پیام بگذارید هر چند کوتاه چون پسرم داره اوج میگیره و من پرواز پرنده کوچک خوشبختیم را با چشمان متعجب و حیران به سوی خانه معشوق ........

نظرات 10 + ارسال نظر
طاقچه بالا شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:20 ب.ظ



میگم حواس پرتی هم بد دردیه ها .....

طرف بجای رعایت رسم و اصول - به یارو بی اعتنائی کرده و جوابشو نداده - اونوقت دست پیشم را گرفته و تهمت (طاقچه بالا) گذاشتن هم میزنه !

طفلک پدر داماد - که ازدست مادر داماد ، چه آشتفگی ها که تحمل نکرده !

* تازه
شما که خلاصه پیام ها را اینجا تکرار کرده ای - چرا مال ( طاقچه بالا) را نیمه کاره گذاشتی؟

پس اون یادداشت ( شیر باش) را برا کی نوشته بود ؟


عوض کردن آدرس وبلاگ به داتکام همراه شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 ب.ظ http://Www.33IR.Com



سلام
اگر میخواهید این امکانات را رایگان داشته باشید
1- صفحه خانگی _HomePage_شدن خودکار >بدون اجازه< صفحه وبلاگ شما در مرورگر های بازدیدکنندگان
2- عوض کردن نام وبلاگ خود به نام کوتاه و دلخواه با پسوند داتکام
33IR.Com.نام وبلاگ خود.Www
3- امکان معرفی وبلاگ شما توسط بازدید کننده ها به یکدیگر
4-نمایش آمار وبلاگ شما از قسمت کنترل پنل سایت
برای این کار
به سایت
WWW.33IR.Com
بروید و یک نام کوتاه در صفحه اول انتخاب کرده و در صفحه بعد فرم را پر کرده و آدرس وبلاگ خود را صحیح وارد کنید و مراحل را تا آخر بروید

در آخر آدرس جدید خود را به دوستان خود بدهید یا تبلیغ کنید تفاوت بازدید کننده ها رااحساس خواهید کرد




یک شاخه گل برای داماد شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:30 ب.ظ

ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری:
اهمیت جذابیت جسمانی به عنوانیک عامل مهم در دوستی ها و مناسبات اجتماعی، غیر قابل انکار است . به نظر می‌رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند ، رفتارهای پسندیده تر و ویژگیهای شخصیتی زیبایی هم داشته باشند . به خاطر چنین تصوری ، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم می‌شوند . زمانی که اهمیت این عامل درمعیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می‌شود ، ضریب خطر پذیری چنین ازدواجهایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت .

یک شاخه گل برای داماد -۲ شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:32 ب.ظ

افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بی توجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد . مثلاً مردی به نامزدش می‌گوید که اعتیاد دارد ؛ اما زن می‌گوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او می‌شوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.

یک شاخه گل برای داماد -۳ شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ب.ظ

گاهی دو نفر ، چنان علاقه ای به یکدیگر پیدا می‌کنند که گمان می‌برند به راستی عاشق هم هستند . وقتی هیجان ، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود ، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمی‌رود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است.صراحت ، صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد .یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجان آور باشد، تنهایک صمیمیت ظاهری به بار می‌آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه می‌شود ، به همین دلیل ازدواج هایی که در کوتاه مدت اتفاق می‌افتند ، مخاطراتی را به دنبال خواهند داشت


** در این مورد و موارد بالا ( استثناء) همواره وجود دارد.

یک شاخه گل برای داماد -۴ شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ب.ظ

گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگراست. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد ، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را می‌پذیرد . چنین انگیزه هایی بعد از مدتی کوتاه رو به خاموشی می‌رود و در نهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد .

یک شاخه گل برای داماد -۵ شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ب.ظ

گاهی انگیزه اصلی در تشکیل زندگی مشترک ،عشق به فرد مقابل و نیاز روان شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست ؛ بلکه وی وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر می‌شود . مثلاً خانمی‌که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند ، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه زندگی مشترک در خارج با وی ازدواج کند ولی بعد از ورود به کشور خارجی ، در مدت کوتاهی از شریک زندگی اش جدا می‌شود .

* استثناء در هر موردی در این رابطه وجود داشته است.

مبارک باشد *


یک شاخه گل هرزه ! شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ

مطلقا (بیکار) نیستم - میخواهم با توجه به (داستان درب و داغون!) - انبساط خاطری- تلنگری - حرفی. چیزی ، گفته باشم. شاید مفید فایده باشد....


*** زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: یواشتر برو من می ترسم مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی مرد جوان: مرا محکم بگیر زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟ مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی. عشقی زیبا

شیر باش ! یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:40 ق.ظ

نچاق جون !

برام پیغام گذاشتی (سخت میگذره) - اما آنچه که من دارم می بینم و می خونم- شکر خدا همش خبرای خوب و خوشه....

راستش من یکی رو پاک گیج کردی .... باید به کدوم ساز (شما) رقصید؟ به (سخت گذشتنی که من خبری ازش ندارم) یا به خوش گذشتنی که دارم می بینم و شرح اش را میخوانم؟؟؟.

من فکر میکنم شوهر نازنین ات همون چهار - پنج ماه اول ازدواج از دست آزار و اذیت هات - موهای سرش ریخته و بر خلاف من ( طاس) شده باشه!!...
----------------------------------------

از دیروز تا حالا برا اینکه نچاق کمی هم خستگی در کرده باشه - کار و زندگی مون گذاشتیم و اومدیم هی کامنت های (نغز) گذاشتیم!...... و شما هنوز نگفتی (چرا سخت) میگذره؟؟؟.... بابا دست خوش !..


پانی سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.rv-0193.blogfa.com

سلام وبلاگی خوبی دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد