نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

دانشجویان دوست دارند بدانند من چگونه با همسرم آشنا شدم.و درباره آینده زندگیم چه حدسی می زدم و الان از زندگی ایی که با او گذرانده ام چه احساسی دارم.اونا دوست دارند بدونند من احساس خوش بختی می کنم یا نه؟احساس برنده شدن دارم؟به نظر اونا من زندگی جالبی داشته ام.ولی اینا همه به این دلیل است که ظاهر من نشان میده راضی و خوشنودم.ولی آیا واقعا من از زندگیم از عمر از دست رفته ام راضیم؟اگر بله،آیا به این دلیل است که اسمم رضوان به معنای راضی است؟
در جواب دانشجویانم می خندم و میگم می فهمم چه چیز نگران تان می کنه تا به تجسس و تفحص بپردازید
من هم سی سال پیش دختری بودم هم سن شما و در آغاز راه دانشگاه.و هجده سال پیش در موقعیت اون دخترای فوق(در آغاز دروس فوق لیسانس).اما حالا از من چی مانده؟

شاید منهم وقتی دختر کوچکی بودم فکر می کردم بهترین روز زندگیم روزیست که لباس سفید عروسی به تن می کنم.گرچه هیچ اطلاعی از زندگی با یک مرد نداشتم.شاید کلیشه لباس سفید از عروس بودن کلیشه دلخواهی به ذهن متبادر می کند.

شاید به دست آوردن توجه یک مرد،شاید خاطره یک جشن و پایکوبی و شادی هر دختری را آرزومند ازدواج کند.

دختران ما از ورای قصه ها متمایل می شوند روزی توسط شاهزاده ای پسندیده شوند و با بالاترین مقامی که یک زن می تواند برسد(شه بانو)...

هرگز به ذهنم نرسید که باید مردی را در دام عشق خود گرفتار کنم.

شاید دختران از اسارت مردان در دام عشق خویش غرق شعف شوئند ولی من،منی که دوست نداشتم فریب بخورم قاعدتا نمی پسندیدم مردی را فریب دهم و خود به خوبی می دانستم آش دهن سوزی نیستم و اگر روزی پسری از من خوشش بیایید یا از درد ناعلاجیست و یا چون دانشی نسبت به خلقیات من ندارد.

چه کسی بدش می آید پسندیده شود؟

اگر اجتماعی باش دوستدار مردمی هستی که اطرافت هستند و آرزو میکمنی روابطی حسنه با آنها داشته باشی.

نمی دانستم زیبایی و هنرمندی زن هم می تواند او را مورد حسد قرار دهد همانند سیندرلا و خواهران فرزند نامادری اش.

تو کم کم می آموزی که ازدواج یک کلیشه محبوب نیست .ازدواج های اجباری از آن یک صحنه هولناک ساخته.مردان بی لیاقتی که همه امید تو را بر باد میدهند گزینه هایی هستند که از ازدواج جلوه زشتی ارائه داده اند.هفتاد در صد زنان به انتقام از همسر فکر می کنند درصد زیادیست
اینو بخونید فعلا تا بعد

نظرات 1 + ارسال نظر
مخلصیم دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:23 ق.ظ http://iranbahs.persianblog.ir

یادت می آد ؟ ............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد