نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

بنویس شاید

نوشتنت تو وبلاگ، چقدر توانسته جراحات عاطفیت را التیام ببخشد و از یدک کشیدن بار عاطفی رهایی ات بخشد؟)

 

 

ماریا :آره ..شاید ۱۵ درصد شایدم کمی بیشتر برام موثر بوده

...

نیکا :راستش اگه یه کم راحت تر مینوشتم خیلی بهتر بود.یه کم نوشتن برام سخته منظورم زمانشه.سرم شلوغه .گاهی اوقات یه اتفاق بد واسم میوفته.شب با خودم فکر میکنم فردا حتما مینویسم حتی کلمه هاش رو هم انتخاب میکنم ولی خوب فرصت نمیشه.حتی همینکه با خودم در موردش فکر میکنم یه کم آرومم میکنه.

 

نازمنگولا: راستشو بخوای به نظر من تاثیر مثبت چندانی نداشته و بعضی مواقع برام ناراحت کننده هم بوده.

 

شهره :بنویسم و مورد قضاوت قرار بگیرم بیشتر تحت فشار عاطفی قرار می گیرم.

 

شید رخ : نوشتم و آروم شدم و ادامه دادم تا الان که نوشته هامو تنظیم کردم و کتابچه کردم.

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
شاهرخ احمدزاده سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:56 ب.ظ http://bahs.blogfa.com

سلام استاد خواندید خبرم کنید ۵ دی ماه دارم میام دنیا

ماریا چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 ب.ظ http://negahekhodemani.blogfa.com/

نتیجه تحقیق ات رو هم بهمون بگو...

محمد فرامرزی شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:06 ق.ظ http://stablebeliefs.parsiblog.com

سلام ممنون ه سر زدی زدین

نوشته ها تون رو خوندم بعدا که بیشتر باهاتون آشنا شدم نظر

می شه خودتون رو بشیتر مفرفی کنین ؟

علی شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.opensochial.blogfa.com

سلام عزیزم
ممنون میشم به من هم یه سر بزنی و نظر بدی
کمک کن مرا
موفق باشی

عمو سیبیلوو یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام و دو صد سلام بر شما خیلی وقته نمی پرسید که ما زنده ایم و یا مرده شاید در شرف مرگ باشیم ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد