دختر هفده ساله همکارم به جای درس خواند برای کنکور وقت خود را تو اتاق های چت هدر می دهد همکارم میگفت باید تو را به سر میز محاکمه الهی بکشانم که این دختر منو از راه در کردی و آدرس اتاق های چت و طرز کار با اونو یادش دادی والله من هم احساس گناه کردم و با کیانا به صحبت نشستم
سوآل من :دخترم چقدر چت میکنی که مامان ناراحته؟با کی ها چت میکنی؟از کجا می شناسی شون؟به خطر کار خودت واقفی؟مامان حق داره از تو گله مند باشه؟نمیتونی بر تمایل خودت غلبه کنی؟خودت میدونی درس خوندن بهتر از چت کردنه؟به مامانت چقدر حق میدی و چقدر بهش اعتراض داری؟از اینکه منو متهم میکنه چقدر دفاع می کنی تو خودت مسئول رفتارات هستی یا من؟میخوای درباره مضرات چت با هم گفتگو کنیم؟میخوای مامانت را اطمینان ببخشم که تو مواظب خودت هستی؟تا حالا مشکلی هم برایت پیش اومده؟
ببین دختر خوبم تو داری با کسانتی صحبت می کنی که نمی شناسی شون.ما انسان ها و به خصوص ما خانوما آسیب پذیری داریم تو همه بضاعت عاطفی خودت را اینجا رو می کنی اصولا تو اتاق های چت انسان تر جیح میده با جنس مخالف خودش صحبت کنه و این نشانه آن است که چت خوب نیست شاید تو که دختر جوانی هستی با حضور تو اتاق چت خلا نیاز خودت به جنس مخالف را ÷ر کنی اصولا آدم از هم جنس های خودش اونقدر تایید نمیگیره که از جنس مخالف میگیره همین باعث میشه تمایل شدید به حضور در اتاق چت داشته باشه تا مرتب تحسین و تایید بشه ولی میدونی شناختن نیاز هامون باعث میشه ضربه پذیری مون کم بشه؟تو باید بدونی اونا که تو اتاق چت ما را بالا میبرن ممکنه خسته بشن و زیر پامون را خالی کنند و با سر به زمین بخوریم چرا من و تو به تحسین و تایید تا بدین درجه نیازمندیم از کجای دیگه میتونیم همین قدر تحسین بگیریم؟هر چیز که نپاید دلبستگی را نشاید خودت را مراقب باش.
نرود میخ آهنین در سنگ
حرفای من روی کیانا کمترین اثر را نداشت بهش حق دادم گفتم ببین نازنینم رطب خورده منع رطب چون کند من خودم با نوشتن وبلاگ و حضور در اتاق های چت باعث حرص خوردن اطرافیانم میشم پس شایسته نیستم نصیحتت کنم فقط میگم با هشیاری اینکارو انجام بده محتاط باش وگرنه مامانت که سخت متمایل به گپ زدن و گفتگو کردن است خودش در حال چت کردن حضوری است با همه .من و مادرت نباید تو را منع کنیم چون خودمان هم از گفتن و شنیدن لذت می بریم فقط ایشان فکر میکند تو جوانی و گول میخوری و ممکنه از دستش بری
دختر زیبا و باهوش با لبخندی حاکی از رضایت که مادرش عاصی است میگه مواظبم و مطمئنم که مشکلی پیش نمیاد مامانش میگه رفته بودم آلمان برای درمان وقتی بازگشتم دیدم این دختر تو اتاق چت با پسری دوست شده و شماره تلفن رد و بدل کرده اند و دچار مشکلات روحی شده کمکش کرده ام از اون ورطه که با دروغ هاش ساخته بوده نجاتش داده ام باز دوباره تقلا هایی دیگر میکنه از من خواهش کرد چندین و چند بار دیگه باهاش حرف بزنم شاید از من بپذیره.
سلام
خوب من شاید هم سنو ساله کیانا بودم که با چت اشنا شدم یا بیتشتر ولی در سنه مناسبی نبودم الان که حدوه دو سالی میگذره تازه فهمیدم نه ادم نمیتونه ادن ادمه دلخواشو تو چت یا هر جای دیگه گیر بیاره ؟
میدونید فکر میکنیم اره میتونیمیه همزبون پیدا کنمی یکی که درکمون کنه ولی حتی وقتی که پیداش کردیم تزاه می فهمیم خیلی مسائل نمی تونیم بگیم چون دوره و دیدش بد میشه در بارمو.ن و خیل چیزای دیگه ومهم تر از همه این مسائل اینکه پسرا قابل اعتماد نیستن دمدمی مزاجن یا حداقل پسرای تو چت اینو مطمئنم و بهش رسیدم
من هم سر خودمو به چت گرم کردم..چون تنها بودم..چون کسی و نداشتم...چون همه ی آدم هارو دوست داشتم و کسی دوسم نداشت..چون دلم میخواست کسی و داشته باشم که دوسش داشته باشم..مال من باشه..چون همیشه تو فکر این بودم که یک نفر باشه تو زندگیم..که گند زدم به همه چیم!
بهش بگید بی خیال چت بشه..من که چندین ساله درگیرشم ..ضربه های بدی خورم..کاش بر میگشتم به ۱۷ سالگشم..
اگرم قبول نکرد بزنین تو سرش..مشکل ما اینه که تا زور بالا سرمون نباشه درست تصمیم نمیگیریم..
می دونی چیه تو بد راهی افتاده به خصوص اگر مستعد باشه و دلش بخواد با کسی آشنا بشه چون همه مردهای توی نت دروغ می گن فقط می خوان به دستت بارن حالا به هر قیمتی خیلی مواظبش باشین
libra