نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

لحظه ای تامل و تفکر

تو زندگی چی میخواستی؟بهش رسیدی؟خوشبختی چیه؟کی اونو داره؟آیا انسان به همه آنچه بخواهد می رسد؟یا کم و بیش؟به قول شاعر کماهی(به هر چیز خواهی کماهی رسید)؟

واقعا ما انسان ها چه برنامه هایی واسه خودمون تدارک دیدیدم؟موانع دستیابی به اهداف و برنامه هامون چی بوده؟در خودمون یا در دیگران بوده؟اصولا داشتن اهداف و آرزو ها تخصص می خواد؟انسان میتونه بفهمه چه چیز واسش خوبه؟و از چه راهه میشه بهش دست یافت؟جالبه که بعضی آدما برای دیگران هم چیز هایی میخواهند و برای رساندن دیگران به اهداف شان از خودشان میگذرند.این درسته؟من برای رسیدن فرزندم همسرم دوستم همشهریم هم کشوریم هم استانیم هم دنیاییم از خودم بگذرم؟تا چه حد؟کی این حد را تعیین میکنه؟شما شده برای حفظ و.حدت از خودت بگذری؟شما با اون آدم که از کاه کوه می سازد تا دیگران را خراب کنه چه فرق هایی دارید؟شده حتی بی عرضه و ناتوان تلقی کنندت تا اونا به اهداف شان برسند؟ببینم چقدر به فرهنگ ایثار معتقدی؟حاضری جوانی و زیبایی و اهداف بلند نظرانه ات را از دست بدی تا بعضی دیگران به اهداف شان برسند؟ زیبایی ها و سلامت شان را حفظ کنند ؟از اینکه جلو توپچی ترقه در کنند چه احساس به تو دست میده؟یکی بیاد به تو رزمنده وطن بگه :
؛بگو ببینم برای مردم وطنت چه کردی؟و این در حالی باشه که خودش جاهایی بوده باشه که(هر جا آشه این فراشه).شده مرغی باشی که هم به عزا بکشندت هم به عروسی؟و تو فکر کنی چرا هر چه سنگه مال پای لنگه؟شده در خودت استعدادی سراغ داشته باشی که به خاطر اینکه دیگران، (اطرافیانت) آرزو ها داشته اند اجازه ظهور و بروزش ندادی؟بعضی ها را دیدی که هر جا کاسه ای شکست میراث خوار میشن؟(سبویی بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان؟)؟

شاید متوجه شده باشی یه حالیم امروز.اما چرا؟نمیگم.چون بعضی آدما دوست دارند خودشان حدس های متعدد بزنند و من میخوام این امکان وجود داشته باشد.چون آنچه مهمه حرفامه نه خودم.

من همه کسانی را دوست دارم که با گذشتند، انسانند ،شریفند و از خود به نفع دیگران کنار می روند.سعی کرده ام اینگونه هم باشم ولی نمی تونم.فکر میکنم چرا من؟مگه دیواری کوتاه تر از من نیست؟در ازای چه؟به چه قیمت؟چرا؟

خودم تلاش می کنم یه جورایی که نه سیخ بسوزه نه کباب هم خواسته های خود و هم خواسته های دیگران را در نظر بگیرم حالا اندکی، کمی   به نفع دیگران هم شد بلا اشکاله. ولی ایثارگرانه نه.شاید در حق  فرزندانم چنین کرده باشم و حتی در حق همسرم هم تا حدی . ولی برای دیگران دیگر نه.چرا؟چون یکنفر میاد میگه ببینم منفعتش واسه تو چی بود ؟ امکان نداره تو با گذشت باشی و من میگم چرا آش نخورده و دهان سوخته؟اینا که برای مردمم قابل هضم نیست  . چرا به خودم زحمت دهم؟

بارها همسرم گفته تو عاطفه مادرانه ات به کمال نیست.گفتم از نظر شما شاید به نظر خودم به حد کفایت بوده.بارها دوستان و فامیل گفته اند آنقدر ها که همسرت ارزشش را دارد برایش وقت و انرژی نگذاشتی گفته ام اختیار دارد رهایم کند و بهتر از من را انتخاب کند مبادا تو زندگیش مغبون باشه.ولی خودم خبر دارم رعایت انصاف را می کنم.وقتی با خوانندگان وبلاگم مهربانم چگونه با اعضا فامیل و نزدیکان مهربان نبوده ام؟من به همشهریانم هم کلاسانم فامیلم هم محله ای هایم خدمت کرده ام و از الطاف متقابل شان بهره جسته ام.من به همه آرزوهایم نرسیدم تا قافله همراهم هم بتوانند کم و بیش به آرزو هایشان برسند.

من خودم را تحسین می کنم.این فرق میکنه با خودستایی ،خود پرستی،خودشیفتگی.من بهتر از هرکس از خودم خبر دارم پس...

حالا یه نفر بیاد با خبث طینت حرفایی بزنه میتونم متوجه بشم چر؟با خود می گویم چشم بد اندیش که بر کنده باد عیب نماید هنرش در نظر

تردید به خود راه نمی دهم.

اینا را مینویسم تا به در گفته باشم دیوار بشنود.امیدوارم فرد یا افراد هدف متوجه باشند دارم چی میگم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نسترن چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:56 ب.ظ http://kholocheli.blogfa.com

سلام
جالب بود

اره خوبه ادم هدف داشته باشه خوبه که نه باید داشته باشه البته هدف داریم تا هدف

و لی درباره راز رمز بودن من قبول ندارم به نظرم رو این دنیا ادم یکی رو میخواد که بدونه هیچ دورویی و رمزی خیلی ساده و صادق بهش حرفاشو بزنه و البته اونم حرفاشو بزنه می فهمید چی میگم منظورم خدا نیستا
بیخیال
بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد