نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

متولد ماه.........

بهمن سی و هفت سالی بود که مادر و پدر در جمع سه نفره فرزندان خود نوزادی را پذیرا شدند.چقدر فرزند خوبی بودند آن سه فرزند والدینم که با محبت و مهر خود یاریم دادند تا زندگی را به راحتی بگذرانم.خاطرات خوب دوران کودکی زیر سایه پدر و مادر و اون همراهان صمیمی به خوشی می گذشت.تا سن سیزده سالگی هرگز نتوانستم متوجه شوم زندگی میتواند چهره سختی هم داشته باشد.سال پنجاه که خواهر جوان و پانزده ساله ام را عروس کردند و برادر بزرگم برای انجام خدمت سربازی خانه را ترک کرد کم کم روز تولد برایم خاطره تلخ یکسال بزرگتر شدن و مسئولیت بیشتر داشتن به حساب می آمد.اگر این روز ها نویسندگان وبلاگ ها را می بینم که با شادی از یکسال بزرگتر شدن خود سخن میگویندبر تعجبم افزوده می شود.

ااولا به مناسبت تولدم اینو داشته باشید.

دوما بگویم که خیلی زود یک سال گذشت .

همین یک سال گذشته که در اینجا به خودم یاد آوری کرده بودم روز تولدم است انگار همین دیروز بود .

مژده اون دختر شیرازی لیسانس انگلیسی کارمند بانک تجارت این متن زیبا را به عنوان کادو تولد بریم نوشت:

امشب کنار هر پنجره هر برگ شمعی روشن میکنم.امشب سبدی از بنفشه های معطر را از کنار جویبار در فضایی مواج از روح و عشق را میچینم به تو  عزیزتقدیم میکنم.امشب آهنگ طلایی خورشید چشمانت آسمان هستیم را روشن کرد.تولدت مبارک

احتمالا حضور شیرین حاضران در اینترنت گذر ایام را در این یک سال اخیر بر من آسان کرده است.دوباره برادران و خواهرانی را یافته ام بعد از آنکه سالهاست برادر و خواهر مهربانم تنهایم گذاشته اند.ممنون از حضور سبز شما نازنین ها.

اولین پیام تبریک را دیروز از رضا نویسنده وبلاگ چرت و پرت دریافت کردم.او از قول خودش و همسرش(عروس جوان)این روز را در ساعت شش صبح تبریک گفت .

فرزانه همسر شاهرخ احمد زاده هم از دوستان وبلاگ نویس بدون آگاهی از روز تولدم با پیامی شیرین روز هایی سلاملحظه هایی سرشار از معجزه داشته باشی مذاقم بهبود بخشید

و آریا دوست پنج سال اخیر اینترنتی با پیام قشنگی در بعد از ظهر دیروز خوشحالم کرد

(خانم جون اولا تولد شما مبارک.خوشحالم که درماه بهمن علیرغم همه ی دردسرهائی  که بدان دچار شدیم - اقلا یک واقعه خوب (تولد دوست) اتفاق افتاده . شما و خانواده ، به پای هم پیر بشید ).


 

.و اما فرزندانم و پدرشان سر سفره صبحانه با لبخند ملیح شان شیرین ترین کادو تولد را به من دادند.ممنون از همراهی شماها

نظرات 2 + ارسال نظر
someone یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:30 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

تولدت مبارک ......
بیا شمع ها را فوت کن تا صد سال زنده باشی ...
نانانانای نانانانای نا نا نا نا نا نا نا نا نا نای نای نای نانای ....

یعنی می شه ۱۸ فوریه ؟؟؟
Thumb Appreciation Day [ Feb 18

بیا و خودت ببین

آریا - همون تلخک شیرین کام! یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:52 ب.ظ

بازم تولد شما مبارک.....
گفتم شاید بد نباشد با خواندن (این سطور) شما نیز به سهمی که داری (انگشت بر واقعیت ها) بگذاری۰ اگر دلت خواست!۰
=============================

هشدار پرستاران نسبت به وقوع یک فاجعه انسانی در ایران
= خانه پرستار در بیانیه‌ای با اشاره به کمبود 150هزار پرستار در کشور عنوان کرد: در حال حاضر پرستاران تنها 30 درصد از خدمات پرستاری را می‌توانند ارائه کنند و 70 درصد بقیه یا توسط همراهان انجام می‌شود یا اینکه اصلا نادیده گرفته می‌شود که اگر در اسرع وقت تصمیمی جدی در خصوص تامین کادر پرستای مورد نیاز گرفته نشود، افزایش آمار مرگ و میر و فاجعه انسانی دور از انتظار نخواهد بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد