نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

عروس کشی

وقتی فهمید پسر جوانش با دختری ازدواج کرده که...فریاد زنان میگفت من این دختر را آتش میزنم.

واقعا میتونه چنین کاری کنه؟

خب معلومه

نه

 

.پس چرا میگه؟

اگر یهو دختره یه جوری آتیش گرفت که یقه ایشون را می چسبند.

من متحیر که که این چه اعتمادی به پسرش داشت .وقتی بهش میگفتم چرا پسرت ازدواج نمی کنه ؟دست و آستین را بالا بزن. میگفت: من از خدا میخوام بگه میخوام تا براش زن بگیرم .

میگفتم :  تو خودت باید لب تر کنی . نذار از تو پنهان کنه چه نیازهایی داره .

میگفت : پسرم آخه هنوز کار درست حسابی پیدا نکرده .کی به این زن میده؟ درسش هم که تموم نشده.

خب واقعا کی مقصره عسل بانو؟اون دختره؟پسرت؟خودت؟نداشتن شغل و در آمد؟

واقعا تا کی خوش خیالی؟

تا کی سرت زیر برفا عینهو کبکه؟

بالاخره یا تو باید کوتاه بیایی یا....ولی مراقب باش زبونت را نگه دار نمیتونی بگی.....

مادر تحصیل کرده  ،پسر بیسواد و عاطل و انگل.

واقعا میخواهیم به کجا برسیم؟ بعضی ما مادرای تحصیل کرده؟

پسره میگه : این پولا را میخوای چیکار کنی؟

خب بده خرجش کنیم.ماشینت را بده سوارش بشیم عشق و حال کنیم.

من چی بگم عسل گل بانو ؟.

اون وقتی که به تو میگفتم بین کار بیرون وکار خونه تعادلی ایجاد کن.

اونوقتی که بهت میگفتم اینقدر این پسره خرس گنده را تو طبق  نذار حلوا حلوا کن.

اونوقت که بهت میگفتم اینقدر همسرت را تو خونه جلوی پسرت کوچیک نکن.

 اونوقت که میگفتم اینقدر  مسافرت بدون خانواده ات (سی چهل روز )نرو خونه بمون.

تو گوش میکردی ؟

که حالا بگم چه کن؟

والله من هم چون خودت نمیدونم چه باید کرد.

فکر کنم چاره ای جز صبر کردن نداری.

میگه  :عمرا صبر کنم بر این مصیبت.

درستش میکنم حالا می بینی.

و شاید میتونه درستش کنه.کسی چه میدونه؟

آخه تحصیلاتش فوق لیسانسه.(کارشناسی ارشد مدیریت و آموزش).

میفهمید که.

معاون اداره شون بوده.

حتما کله پری داره.

حتما شگرد های زیادی بلده .

 بگذریم که مادر بودن مهر و محبت و لطافت و نرمخویی لازم داره (عشق مادر رحمت است).

به هر حال مادران مدیر و مدیران مادر یه وجه مشترک هایی دارند.

شما چی میگین؟

خدایا فرزندان ما را از رفتار های عجولانه  و افتادن در هچل محافظت بفرما

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:23 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
نوشته زیباییبود...همه نوشته یه طرف...نتیجه گیری زیبای آخر هم یه طرف..
خدایا فرزندان ما را از رفتار های عجولانه و افتادن در هچل محافظت بفرما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد