نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سفر

همیشه سفر کردن را دوست داشته ام چون از تعلقات ام می برم.و معلوم نیست باز هم ببینم تون یا نه.این بار هم که سفر میرم مثل همیشه نگران می روم.اگر بازگشتی بود شما را می بینم وگرنه خدا حافظ شما  برای همیشه .

و ممنون از همه حضور تان در مدتی که بودم.

نظرات 6 + ارسال نظر
پیر سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ق.ظ

چقدر بده آدم شاهد این همه (نومیدی) در وجود دوستش باشه!۰
شما حالا باید اونقدر زندگی کنی که اقلا سه چار تا عروس بیان و از دستت فرار کنن و برن و دیگم پشت سرشونو نیگاه نکن!!۰
راستی ... سفر خوبه ... اما اگه زیارتی باشه . گمانم توش اون آرامش لازم رو نداره .... کاش وقتی ما ها به زیارت می رفتیم - با احساس نزدیک تر شدن به آفریدگارمان بود. اگر چه خالق هستی همه جا هست . اما شاید در نزد ما (خطاکاران) در محل هائی که برایمان احترام دارند- (او) نیز به ما نزدیک تر باشد !۰
هنگام خرید در بازار (رضا) برای من یک ( شاه مقصود) ریز و خوش رنگ - یادت نره ... چرا ؟ چون ، کوه به کوه نمیرسه . اما آدم به آدم - بالاخره خواهد رسید ۰
امید وار باش . خدا جو هرگز نومیدی بخود راه نمیدهد۰

رها سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:51 ب.ظ http://sign.blogsky.com

زود بیاین .کارتون داریم حالا حالاها ...

ملیکا سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ب.ظ http://gijmangooli.com

ان سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا بسلامت دارش

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:24 ب.ظ http://j

جزیره از کیمیا جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ب.ظ

سلام استاد. خوبید؟ مشتاق دیدارتون هستم. بعد از سالها توفیق نشستن سرکلاستونو توی وبلاگتونو داشتم.. چه کلاس درس جالبی.. چه نکات ارزنده ای.. ممنون.. همش جالبه و خواندنی. اگه حال و روزه منو هم بخواهید.. خوبم. ممنون و زندگی جریان داره. خدا رو شکر همه چی خوبه. خوشحال شدم. خدانگهدارتون. سفر بسلامت

تلخک ! جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ب.ظ

دیگه لابد تا حالا از سفر برگشتی و داری خستگی در میکنی و خیلی هم خوشحال که تو جاده های وحشتناک بسلامتی گذشتی و یا (توپولف!) قراضه روسی بالاخره بدون حادثه نشست!!۰
خوب قبول باشه ! چی؟ زیارت رو میگم....
خدائیش ، هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای.
خستگی رو با چای و پولکی در کن و از سفر برایمان بنویس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد