وقتی همدیگر را دوست داریم از هم انتظار پیدا می کنیم. چه خوبه رنجش مان را از هم پنهان نکنیم زیرا رنجش های کوچک در ذهن مان انباشته می شود. و تبدیل به انبار باروت می شویم که فقط جرقه ای کافیست تا به انفجار بیانجامد
ممکن است ابتدا غفلت بورزیم نادیده بگیریم تغافل و تسامح مسئله را پنهان میکند ولی حل نمی کند.آنوقت
خدا نکند که دور گفتگوی مستقیم را خط بکشیم و به حدس و گمان متوسل شویم و در ذهن خود طرف گفتگوی مان را فردی با گوش های ناشنوا خودخواه بدانیم که فقط از رابطه منافع خویش را جستجو میکند حرف خود را میزند و خواسته های خود را طرح میکند.
کارمان می شود طعنه زدن و غیر مستقیم حرف زدن(کلمات کنایه آمیز)
اگر فکر کنیم با سکوت مسئله خود به خود حل می شود در اشتباهیم.اگر هیجان خشم نسبت به فرد روبرو را تقویت کنیم و رنجش حاصل از آن انرژی ما را تحلیل ببرد چگونه می شود امید داشت که آشتی رخ دهد؟
گاهی اگر حق را به طرف گفتگو دهیم متوجه می شویم پر بی راه نمیگوید و افکار با ارزشی دارد.چرا حب نفس باعث می شود عقل خود را به کمال ببینیم و اصرار داشته باشیم دیگران را با خود همسو کنیم؟
هرکس تدابیر خویش را مفید تر میداند احترام به دیگران حکم می کند راهکاری آنان را نیز بشنویم و مورد اعتنا بدانیم شیوه ای پسندیده در رد نظریات دیگران داشته باشیم و آنجا که مورد قبول مان واقع می شود نشان داده تشکر کنیم.
اگر خودمان را جای طرف گفتگو بگذاریم و هر آنچه را بر خویش نمی پسندیم بر دیگران نیز نپسندیم منصفانه تر گفتگو خواهیم کرد.لحن کلام مان دوستانه و مهربانانه باشدتمسخر طعنه تحقیر کنایه و زخم زبان اوضاع را وخیم می سازد.
وقتی به خاطرش آوریم فلان رفتاری را که روز های قبل سالهای پیش انجام میداد می پسندیدیم متوجه می شود با او عناد و لجاج نداریم .از روش گفتگوی فعلی رنجیده خاطر هستیم.
فرصت دهیم او هم حرفهایش را بزند تا تخلیه عاطفی شود.موضع گیری باعث می شود خفقان بگیرد حرف ها در گلویش بماند و راه نفس را بر او ببندد و او موقعیت گفتگو را ترک کند.
اینکه بخواهیم همدیگر را وادار به عذر خواهی کنیم به شکسته شدن غرور هم کمک کرده ایم و این غرور ممدوح آن غرور است که انسان را مسئول رفتار های خود میکند خلاق می سازد و اعتماد به نفس می آفریند.اینکه کسی بشکند و دوباره بر پا بایستد مشکلی است بهتر است مشکل جدید ایجاد نکنیم.
سلام
خسته نباشی
حالت چطوره ؟
امیدوارم که همواره موفق وتندرست باشی
مطلب این پست جدیدت هم قشنگ بود
ولی نمیدانم چرا عکس تو وبلاگت نمیگذاری ؟
اگر امکانش هست از عکسهای جذاب از دید خودت هم تو وبلاگت استفاده کن
ممنون
وببخشید که پرحرفی کردم
ای کاش ماه می دانست که بین این همه ستاره فقط یکیشون
مشتری است
تا دیداری دوباره
خدا نگهدارت
سلام . مطالب مفیدی داری . ولی می دونی چی بعضی وقتها هر چر آدم سعی می کنه با یکی خوب باشه طرف حالیش نمی شه . یکی از فامیلامون که با ما فامیل دورن از من چند تا برنامه خواسته براش بنویسم . منم بدون هیچ چشم داشتی تصمیم داشتم این کارو بکنم . این فرد فامیل فامیلمونه . اومد خونه ما . من کلی براش توضیح دادم و کارشو راه انداختم . ولی اون چند حرف زد که بد جور دل منو شکست و می دونم که فامیلمون یادش داده بود . من در جواب چیزی نگفتم چون عادت ندارم با کسی دهن به دهن بشم .ولی خیلی ناراحت شدم . حالا موندم کارشو تموم کنم یا نه . می خوام کارش نصفه بمونه تا بدونه که شکست دل دیگران کار درستی نیست . حداقل صبر کن کارت با من تموم شه بعد برو هر کاری خواستی بکن . البته بار اولشم نیستا .به نظر شما با همچین آدمی چه می شه کرد .
یعنی کاری که خود شما انجام دادی!
اینها را از یادداشت امروزت بیرون کشیدم:
خدا نکند که دور گفتگوی مستقیم را خط بکشیم و به حدس و گمان متوسل شویم و در ذهن خود طرف گفتگوی مان را فردی با گوش های ناشنوا خودخواه بدانیم که فقط از رابطه منافع خویش را جستجو میکند حرف خود را میزند و خواسته های خود را طرح میکند.
و اینها را نیز دیروز به من مظلوم و مغبون بسته ای!!:
گاهی شوخی میکرد گاهی عصبانی میشد گاهی از من قطع امید میکرد گاهی مدتها با من حرف نمی زد گاهی در طول روز چند بار باهام حرف می زد.گاهی سعی میکرد رفع سوء تفاهم کنه.گاهی اهمیت نمیداد درباره اش چگونه فکر کنم.گاهی میگفت افتاده نیستی گاهی میگفت شکسته نفسی می کنی.گرچه باعث سر درگمی و نومیدی ام می شد...
خانم! یک کم انصاف - یک کم جدی تر
متاسفانه چاره ای جز اعلام جرم ندارم !!!
اتهام شما :
گاهی شوخی میکرد گاهی عصبانی میشد گاهی از من قطع امید میکرد گاهی مدتها با من حرف نمی زد گاهی در طول روز چند بار باهام حرف می زد.گاهی سعی میکرد رفع سوء تفاهم کنه.گاهی اهمیت نمیداد درباره اش چگونه فکر کنم.گاهی میگفت افتاده نیستی گاهی میگفت شکسته نفسی می کنی.گرچه باعث سر درگمی و نومیدی ام می شد ولی وقتی دیدم داره خداحافظی میکنه دلم واقعا شکست....
اوه اوه ..... این همه ایراد و اتهام !!!
فکر میکنم . دادگاه (اگه دادگاهی وجود داشته باشه) باید برا این انگ و اتهام ها ی وارده اقلا یک ۱۰ سالی ببره !!..
وای از اون وقت که قرار بشه من طبق سند و مدرک (ایراد) بگیرم و (اتهام) ها را بشمرم ! ۰
اما پاسخ این یکی - اگر چه باید (تکراری) باشه!
میگوئی:من یه دوست دارم که اسمش مهم نیست.خودش را با اسامی مختلف معرفی میکنه.اسمش مهم نیست)
اسم هائی که من انتخاب میکنم - با توجه به متن نوشته ها و نیز اشارات مشخصی که دارم کاملا معلوم است که نویسنده آن یک نفر است .
پس نام بردن از اسامی کنایه آمیز (هربار) اشاره به مطلبی دارد که بآن پاسخ داده ام۰
راستی یادش بخیر . روزی بود و روزگاری و (گز) معروف اصفهون۰ اونم از ما گرفتن ....
میگم بد نیست یکی دو دفه عنایات و برکات رفتار اجتماعی من و شمای مسلمان نوعی را در جامعه حسینی مان مرور کنیم و نه برای (نبرد کربلا) بل برای خودمان زار زار گریه کنیم۰
من هم موافقم که صحبت و گفتگو از چشم و ابرو آمدن بسیار پسندیده تر است ، در ضمن بسیار ذوق کردم که خانمی در موقعیتی که متاسفانه خیلی خانمها فقط در فکر ظبط و ربط امور خانه اند شما چنین روشنفکرانه فعالیت میکنید ، تبریک ! و از صحبتهای خوبتون در مورد پست آخرم ممنون !
اینها را ؛ بهشت ؛ نوشته :
مراقب سرماخوردگی تان باشید تا آنجا که خبر دارم یه روزهایی توصیه میکردم مراقب قلب تان باشید.سرماخوردگی واسه پیر مردی چون شما ممکنه مسئله سازی کند به خاطر خانوم تو را خدا از سیاست دست وردارین.گیرم که.....شما خود را دریاب ......۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمن میگی پیر مرد ؟ از کجا میدونی من پیر تر از ....... هستم؟
از اینکه در فکر سلامتی من هستی . ممنون و از اینکه ندانسته و براساس یک تخیل (اکثرا وهم آمیز) مرا پیر فرض کرده ای .... شاکی !...
راستی ، ( وقتی دوست - دشمن است ، شکایت کجا بریم؟؟)
ضمنا ازاین که (پاتو گذاشتی تو خط قرمز وبلاگ یک مخالف) و دو سه سطری (متلک) گفتی ! خوشحال شدم.... ازاین کارا بازم بکن..... اما یادت باشه ....در راه ایده و عشق به آزادی و آزادی خواهی و بخصوص سربلندی ایرانی که متاسفانه امروز عکس آنرا شاهدیم ......از هیچ (مسئله ای) که گناهکاران و خطا کاران میخواهند برایت درست کنند- واهمه نداشته باش.
سلام مامان خوبم...
یعنی من که بخاطر اون اشتباه از (ح) معذرتخواهی کردم باعث شکسته شدن غرورم شدم؟
دوستت دارم مامان خوبم. اما یه گله کوچولو دارم و اون اینکه چرا نظرات منو به نمایش نمیذاری؟ اون پست قبلیتون که نظر گذاشتم واسه اینکه واسم دعا کنین که قشنگ بود!!!
دوستت دارم بووووووووووووووووووووووووس...
مشهد دعا کن واسم....
سلام دوست خوبم خانم بهشت بهشتی:
امید که مانند نام خود همین طور بهشتی هم باشید .
سلام فراوان و در عین زمان باید بگم که خیلی ها تشکر که به وبلاگ من نظر خیلی خوب تان را گذاشته بودید. و از این که گفته بودید که من خیلی خوب ها را انتخاب کرده ام تا به شما خانم ها سر نخورده باید بگم که این هم یکی از درس های مهم من بوده که در این زندگی تا حال یاد گرفته ام .
من هرگز چنین اشتباه ای نخواهم کرد. که خانم ها را از خود ناراحت بسازم . و راستی چرا نا راحت شون بکنم ؟
دیگه موفقیت های شما را میخام
خدا نگهدار شما