بیماری های قلب در اثر خصومت ورزی تشدید می شوند.اگر در دل تان از کسی خشمگین هستید میتونید او را ببخشید فقط به خاطر آنکه قلب تحملش را ندارد خصومت را تحمل کند و خودش آسیب می رساند.آیا میتونی به خاطر سلامت قلبت اونو ببخشی؟وساطت قلب را بپذیر.قلب در دقیقه هفتاد بار برای تو تپیده تا به همه اعضا و جوارح تو خون رسانی کند.آیا ارزشش را ندارد که به خاطر سلامت اونم که شده طرف را ببخشی و دست از خصومت برداری؟میدونی رگ های خون رسان به عضله خود قلب (عروق کرونر قلب)دچار تنگی میشن؟وقتی خشمگین میشی؟نمیتونی بگی ای کسی که من از تو خشمگینم حیف که پای قلب لطیفم به میان آمده و مجبورم تو را ببخشم الزام اخلاقی)وگرنه میدانستی چه بر سرت می آوردم.قلب هم خوشنود از رفتارت میشه و با قدرت خون را پمپاژ میکنه به بدنت.و به یک باره هرچه کینه و دشمنی بوده مثل زباله های بی مصرف از بدنت اخراج میشن.بیایید از قلب مان حیا کنیم.بیایید به احترامش کله شقی را کنار بگذاریم.بیایید به پاس زحماتی که از بدو تولد تا به حال برای مان کشیده و حتی دقیقه ای متوقف نشده یک تصمیم بزرگ بگیریم.آری.او را که ما را دچار شدید ترین تنفر ها شده ببخشیم.به هر حال هر ریش سفید احترامش واجب است چه رسد که خدمت گذاری صدیق باشد.بر طبق تحقیقات مرکز قلب و عروق اصفهان خصومت و دشمنی دشمنی خطر ناک برای سلامت قلب است.
خدایا برای من سخت است کم بیارم در برابر او که همواره بر خود می بالد که توانست به زانویم در آورد.مرا ببخش که مجبورم از سر سلامت قلبم(این نعمتی که به من عطا کردی و چه بسیار گرانبها گوهریست)بگذرم و خدمتش برسم.
خدایا من مجبورم برای کم کردن روی ایشان نه تنها ملاحظه قلبم را نکنم که حتی ملاحظه سرم را نیز نکنم.
خدایا میدانم از من انتظار داری مواظب اعضا و جوارحم باشم(همان ها که برای جایگزین کردنش میلیونه توام پول بپردازم و عاقبت هم اگر بی دقتی کنم زودتر از دست برود حالا اگر حتی ما با ازاء داشته باشد).ولی چاره ندارم
تمامیت شخصیتم در معرض تهدید است.
شما آیا شخصیت تان مهم تره یا قلب تان؟البته که شخصیت تان.ولی شما مطمئنید که در محافظت از تمامیت شخصیت تان دچار اشتباه نیستید؟ادراکات بشر متاثر از بسیاری عوامل است.ممکن است به اشتباه فکر کنید دارید از شخصیت و تمامیت آن دفاع می کنید و وقتی به خود آیید که دیگر قلب و کلیه و کبد بیماری داشته باشید.عزیزم به خود آ.درست تر فکر کن.شخصیت و قلب را در مقابل هم قرار نده.(توجیهات مردم پسند)تا موفق شوی قلب را قربانی اش کنی.آیا خوب اندیشیده ای؟آیا مطمئنی که اشنباه نمی کنی؟
آری این محاوره برای آن کسان است که فکر میکنند اگر از سر سلامت قلب شان گذشته اند چون هدف والاتری داشته اند.اون شعر سعدی را یاد آوری میکنم که میگه:
همی میردت عیسی (در اینجا شخصیت)از لاغری
تو در فکر آنی که خر (اینجا منظور قلب)پروری؟
ببینید به چه توجیه مردم پسندی؟توانستم رگهای قلب را آسیب برسانم.سیگاری ها هم از این استدلال ها میارن.
توجه کنیم استدلال های ما در دفاع از تعصبات خشک نباشد.مراقبت کنیم در حال زندگی کنیم غم فردا و حسرت گذشته قلب را می فرساید.در عین آنکه مراقب تمامیت شخصیت تان و غرور تان هستید یه جورایی که نه سیخ بسوزه نه کباب قلب نازنین تان را هم حفظ کنید.فکر نکنید اینا را برای شما نوشتم ها.اینا حرفایی بود که تو دلم بود و میخواستم تو دفترچه یاد داشتم( که گوشه کتابخونه ام میذارم)بنویسم گفتم اینجا هم دفتر چه یاد داشت شخصی خودمه فرقی نمی کنه.فرقش اینه که ممکنه کسی دیگر هم اونو بخونه و مفید باشه.
میگه تا حالا خودم را به روانپزشک نشون نداده ام.میدونم احتمال اینکه بیمار باشم وجود داره.چون غذاها را می سوزونم و یا عدسهای پلو هام نپخته، سر سفره گذاشته ام.خورشت هام گوشتش نپخته بوده لباسای بچه هام اتو نکشیده رفته اند مدرسه.همسرم از داشتن زنی چون من تو فامیل خجل هست(به من چه؟).تنم همیشه بوی عرق میده خونه و زندگیم درهم و بر هم هست .دوستام از دستم شاکی اند.فکر میکنند به زندگی و شوهراشون چشم دارم ولی خب خانوم من قبول ندارم. نمیخوام اینجوری زندگی کنم.مگه نمیشه اینجا بود ؟و این قانون های مسخره را قبول نداشت؟
خب میدونید وقتی ملاقات رو در رو نباشه خیلی باید مواظب باشی.تو یه چیز را مطمئنی که طرف نمیخواد آدما را از خودش برنجونه یا مشمئز کنه.پس بهش بگو میشه بپرسم چرا تو حموم کردن و نظافت کاهلی داری؟تو میدونی که او بعضی قوانین را ظالمانه تلقی کرده. ولیکن نمی دونی آیا از منابع قدرت قبلی دل پری داره یا نومیده؟و بی حوصله.
خب آیا غذا پختنش چند روز تعطیل بشه بلا اشکاله؟خجل بودن همسرش را چگونه متوجه شده؟و آیا صحبت با همسرش میتونه راهگشا باشه یانه.
تو جلسه همایش استفاده از تکنولوژی در درمان بیماران توصیه شده بود و بکارگیری اینترنت را برای بیمارانی که انگیزه نداشتند رو به درمان آورند را مفید تشخیص داده بودند