نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

پرستار

واقعا چقدر آرامش بخش است دیدن چهره خندان تو

جراحات میتوانند سطحی باشند ویا عمقی.میتوانند جسمی باشند یا عاطفی.

نقش یک مراقبت کننده اینست که التیام شان بخشد.

زنان در امر مراقبت تواناترند و بیشتر وقت میگذارند.

ولی یک مراقبت کننده میتواند مرد هم باشد.

در مملکت مان مردان پرستار از موقعیت های خوبی برخوردارند.

یه مشکل دارند

وقتی خواستگاری میروند ازشان می پرسند چکاره ای؟ میگوید: پرستار. چشمان پدر و مادر دختر از حدقه میزند بیرون.چی گفتی؟پرستار؟

ولی بعد تو زندگی دیگه هیچ مشکلی ندارند.زنی را خوشبخت میکنند چون در امر بچه داری و بیمار داری باهاش همراهند.

وقتی لیسانس و فوق لیسانس و دکتری پرستاری هم داشته باشند که علاوه بر اینهمه خوبی کلی موفقیت دارند.چون در جامعه پرستاری قحط الرجال هست و اونا میشن رئیس پرستاری کل استان.مشاور وزیر در امور اشتغال پرستاران کل مملکت.هر چی دانشگاه آزاد هست پرستار تربیت میکند .و تجربه موفق سالهای جنگ باعث شده پرستاران از قداست و حرمت خاصی در جامعه برخوردار باشند.

هر کشور خارجی هم بروند برایشان شغل حاضر و آماده است.

این روزا از همه پرستاران مرد که رقبای سر سخت ام هستند بیزاری جسته ام.

بر زنان پرستاری که اجازه میدهند آنها رئیس شان باشند نفرین می فرستم.

آخه مردا این تفکر را دارند که همواره به منافع خودشان بیشتر بیاندیشند.

از ماست که بر ماست.

زنان جامعه پرستاری باید به خود آیند و دست از بله قربان گویی برای پزشکان مرد و پرستاران مرد بر دارند و با پزشکان زن جامعه زنان پزشکی پرستاری ترتیب دهند و محیط بیمارستان ها را به دست گیرند.

هر جا جای پای مردی را دیدند پاک کنند.

زنان موجودات امین باشند و مدیر و مدبر.

هر وقت ازین حرفا بزنم میگویند فمنیست شدی.

نظرات 9 + ارسال نظر
داداش دانیال یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:41 ق.ظ http://music-city.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی دارید موفق باشید به من هم سر بزنید من وبلاگ رو با موزیک درخواستی شما آپ میکنم ممنون

مجید یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:43 ق.ظ

سلام. به نظر من لطفات و ظرافت روحیه این دسته از آدمها نمی ذاره رئیس بشن. ریاست واسه این آدمها یه پارادوکسه. نمی شه رضوان عزیز. ریاست مال اونایی یه که از میزشون کوچکترند. شماها از میز ریاست بزرگترین.

سیاوش یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:43 ق.ظ http://www.tanbooremast.blogsky.com

سلام دوست عزیز خودتون احساس نمی کنید نظریاتتون یک مقدار رنگ و بوی فمنیستی گرفته؟ گرچه من ردشون که نمیکنم بلکه باهاشون تقریبا موافق هستم . خوش باشید و سلامت.

عاشق یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:15 ق.ظ http://www.l0ve-st0ry.blogsky.com/

سلام.....
خوبی........
متنت زیبا و دلنشین بود ......
اگر تونستی به من هم یه سری بزن....

رضا یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:57 ب.ظ http://ladan.persianblog.com

...پاکشون کردم ... حرفی نزنم بهتره!

پرستار دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:44 ق.ظ http://nursing.blogfa.com

سلام. از اینکه به من سرزدی متشکرم. موفق و موید باشی. ادامه بده. باز هم ببینیمت.

[ بدون نام ] دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:19 ق.ظ


ما منتظر ان دستهای مهربان هستیم شاهکار خلقت برای اولین بار چشمان قهوهای وزیبایش را گشود نگران از اینده وبی پناهی بشر در دنیا به خدا با گریه ای ضعیف نالید که ان دستهای ارام وپر مهر که نه ماه از پس این پرده حریر مرا نوازش می کرد کجاست ان صدای دل نواز وارام بخش چه شد کودک بی چاره که به سختی اولین نفسهای خود را تجربه می کرد ناگهان نوازش دستهای مهربانی را بر گونه زیبایش احساس کرد به اهستگی به چهره مادر نگاه نمود زیباترین لبخد دنیا را در چهره او تماشا کرد دلش ارام گرفت و مادر در حال نوازش صورت زیبای دخترش مژده ناگاه نوازش لبهای کوچک اما بی نظیر فرزند را بر کف دستان خسته اما مهربان خود احساس نمود ماهنوز هم محتاج نوازش ان دستهای مهربان هستیم

مژده زیبایم سلام.روز دعا .روزاشکار شدن امور پنهان روزرحمت روز ازمایش روز تبریک روز شادمانی روز هدیه روز مهر ورزی روز اسایش روز صلوات روز کامل شدن دین روز پر شکوه غدیر ابی ترین روز هفت اسمان خدا بر تو دوست خوبم مبارک باد

مژده شادرام دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ب.ظ

شب است وماه میرقصد به روی دشت می تابد گل مهتاب می خندد ستاره نور میپاشد ولیکن با دو صد افسوس میانه کلبه سردی جوانی سخت تبدار است و بر بالین او مادر به اشک و اه بیدار است.
تقدیم به مهربانترین پرستار عالم مادران خوبمان

رضا عزیزی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:31 ب.ظ

فرشته ای دیدم که زیبا ترین رقص عالم را زیر نور مهتاب اجرا کرد زمینیان واسمانی ها همه تحسین کردند پرستار با کارش با صبر و محبتش
رقص مورد علاقه صاحب اسمان را تمرین میکرد تقدیم به مژ ده وبهترین پرستارش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد