نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

آموزش از نوع شبانی

معاونت آموزشی دانشکده مون یه خانم دکتر است که دکتری خود را در رشته آموزش های نوین در پرستاری گرفته است.ایشان وقتی منو دیدند میفرمایند خیلی ریلاکس هستی.کاش می شد به دیگران هم بیاموزی این چنین بودن را.بعد می فرماید مبادا برایت سوءتفاهم شود ها.نظرم روی اینگونه رفتار کردنت مثبته.آروم آروم کار هایت را انجام میدی نه خودت حرص میخوری و نه احتمالا دیگران را حرص میدی.خب البته واضح و مبرهن است که خوشحال میشم اینگونه تاثیر گذاری داشته باشم.اگر علوه بر خدا(که دانای به همه امور است)و ایشان دیگران هم متوجه می شدند غمی نداشتم.همه غمگینی من از اینه که خود بینی ها به آدما اجازه نمیده محاسن دیگران را هم ببینند.به من میفرماید تازگی در منابع آموزشی اصطلاح pastoral care را دیده ام که معنی نزدیک به آن مراقبت شبانی در آموزش است.
به من پیشنهاد می فرماید ؛تو یه کارگاه آموزشی برای همکاران مان بذار و مدرس اینگونه آموزش دادن بشو.بله دیگه.من کاندید شدم تا به عنوان یک الگوی عمل چوپانی به دیگر همکاران آموزشی بیاموزم چگونه چوپان های مراقبت کنند و مهربانی باشند.,واقعا هم بهم میاد.فکر کنم من آفریده شده ام برای چوپانی.حالا بپرسید چرا؟از کجا متوجه شدی؟من مخالف چهارچوب و قوانین دست و پا گیر و خشن هستم چون خلاقیت هامو می کشه.علت حضوذم تو اینترنت هم همینه.اما تو جامعه ما آدما ارزشیابی کیفی نمیشن.همه را کمی ارزشیابی می کنند.ارزش یابی کمی دشمن خلاقیت انسانی است.شاید اصطلاح همه را با یک چوب راندن شنیده باشید.خب این گونه جا جا کیش کیش کردن ها برای انسان هایی که هر کدام منبع غنی از عواطف و احساست انگیزه و اختیار و ارده اند اصلا برازنده نیست.مشکل مدیریت در کشور ما ضعف ارزشیلبی منابع انسانی است.اینکه من بتوانم به عنوان سر مجموعه یک ملاک برای هر کدام از کارکنان زیر مجموعه خود ابداع کنم تا هر کس را با خودش مقایسه کنم نه با دیگران.گرچه چشمم آب نمیخوره در این کارگاه آموزشی آدم موفقی باشم ولی از امروز سیر مطالعه من جهت خاصی پیدا کرده.
در ضمن چون به عنوان کسی که زیاد به چشم میخورد از دنیای اینترنت استفاده می برم مامور شده ام آسیب های ناشی از اینتذنت را لیست کنم از شما عاجزانه یاری می طلبم.
کیست مرا یاری کند؟
آیا کسی هست؟
دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا و ای اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقدت دوزم کنم شانه سرت
................
............
.........
........
اگر دیشب کتاب روی ماه خدا را ببوس نخونده بودم شاید متوجه نمی شدم که مراقبت شبانی یعنی مراقبت مهربانانه برای رهایی دادن گوسفندان از خطرات
آره همونجا خوندم که نوشته بود واسه این موسی کاندید پیامبری قوم بنی اسرائیل شد که وقتی یکی از بره های کوچولو چموشی کرد و راه صحرا گرفت و رفت و رفت و موسی را به دنبال خود کشید موسی تا بدستش آورد گفت کوچولو من نگرانم که توسط گرگ ها خورده شوی
نظرات 4 + ارسال نظر
نوپا دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.taheri.blogsky.com

باسلام خدمت شما
مطالب شما را خواندم موفق و پیروز باشی
نوپا را سر بزن

لیدا دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:51 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

دل من هم می خواست آدم خونسردی باشم.

مژده شادرام دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:33 ب.ظ

بهشت عزیزم خسته نباشید. به وضوح فقدان چنین سیستم ارزشیابی در سازمانها به چشم میخورد هرگز فید بک مناسبی از ارزشیابیها به دست نمیایدونظرات بسیار سابجکتیو میباشدای کاش بتوان مقالات یا گزارشهایی از اموزش شما در زمینه ژستورال کر دریافت کنیم

مجید سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:29 ق.ظ http://www.charvadeh.persianblog.com

سلام رضوان. باید به دیگران یاد بدیم که خودشان را با گذشته شان مقایسه کنند تا ریلاکس باشند. ضمنا آسیبهای ناشی از اینترنت یعنی چی اونوقت. آسیبهای اینترنت باید با مزایای خودش مقایسه بشه. من مزیای بیشتری در اینترنت می بینم. حیف که وقت کافی ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد