نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

قبرستان

 

تقریبا هر پنج شنبه و یا جمعه خودم را به قبرستان می رسانم ودر  آِنجا بر سر قبر عزیزان از دست رفته ام ساعتها می نشینم و میگریم.

اینجوری حدس می زنم  نسبتبه  آنان وفاداریم را حفظ کرده ام و به خود یاد آوری کرده ام که گرچه آنان نیستند تا از حق خود دفاع کنند من به حقوق شان توجه داشته ام.باورم نمی شد پس از مرگ خواهرانم زندگیم دوام آورد ولی اینقدر دریده چشم بودم که زنده ماندم و روز های  خوش هم  گذراندم.در حالیکه آنان زیر خروار ها خاک سرد گورستان اسیر بودند.نمیخواستم با احساس گناه باز مانده بودنم خودم را تنبیه کنم.ما نسبت بهم عشق می ورزیدیم و من احساس میکردم آنان از غمگین شدنم غمگین می شوند.

گرچه منصفانه نمی دانم من زنده باشم و آنان مرده.و حتی گاهی به ذهنم می رسد خودم را سر به نیست کنم(افکار خود نابود نمودن در افراد افسرده وسوسه هایی ذهنی است) تا همانند آنان مرده باشم و نه زنده.ولی گاهی به این امید زندگی می کنم که هر آنچه آنان دوست داشتند انجام دهند من  به نیابت از آنان انجام دهم و  ثواب آن را نثار روح آنان نمایم.

از اینکه مادری پس از مرگ فرزند دلبندش زنده بماند متعجب می شوم

خاک گور عزیزانم را به سرشک دیده هایم شستشو میدهم و از بی وفایی دنیا برایشان داستان سرایی می کنم.اگر همسرم همراهیم کند احساس تنهایی نمی کنم.همسرم در این موارد به همراهم می آید و بعد برای دقایقی ترکم می کند و در دوست به تماشای تشریفاتی که انجام می دهم می نشیند.از مهربانی و همراهیش شاد می شود.متعجبم چرا پدر آن دو پسر که در سمت چپ قبر خواهران مدفون شده چقدر گل می آورد و با دقت تعبیه می کند و گلاب هایی را بر قبور پسران خودکشی کرده اش می ریزد و همانند زنان بر سر و صورت می زند.از اینکه سنگ قبر هایی از مر مر بر روی قبر ها قرار می دهند و ساعتها آنجا بیتوته می کنند تعجب می کنم.چرا ما مردم وقتی زنده هستیم با هم مهربانی نمی کنیم؟

 

نظرات 6 + ارسال نظر
درود ! جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:32 ب.ظ

هر که باشی و ز هر جا - برسی
آخر منزل {هستی} این است ۰
پروین
یادمان باشد که عزیزان مان را در زمان حیات یاد کنیم و در کنارشان قدر حضورشان را بدانیم.......۰
ما همه مسافریم . رهگذریم ........۰
م.ی

م.ی شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:39 ق.ظ

من به این علت که نوشته هایم در ایران بحث بدون جلب نظرم سانسور شد مایل به همکاری بیشتر نیستم- خواستم از شما خواهش کنم این بحث را {بدون اشاره به من} که مقدمه اش را دراینجا نقل میکنم در معرض دید و قضاوت و پرسش دوستان ایران بحثی قرار دهید تا چنانچه استقبالی ازآن شد بقیه مقاله را به ترتیب برایتان ارسال کنم۰
از همکاری رضوان بانو متشکرم ۰
مایلم موضوع اعتراض من به ایران بحث و گفتگوی من باشما دراین مورد فعلا مسکوت بماند- متشکرم ۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دین و دموکراسی از دیدگاه توکویل


کتاب «دموکراسی در آمریکا» در اوایل دوران پس از انقلاب فرانسه در سال ١٨٣٥ و ١٨٤٠ میلادی در زمانی که جامعه‌ی فرانسه شاهد گذار دردناک اریستوکراسی به دموکراسی بود، توسط آلکسیس دو توکویل١ به رشته‌ی تحریر درآمد. در آن زمان کلیسای کاتولیک دموکراسی را دشمن اجتناب‌ناپذیر دین می‌دانست و طرفداران آزادی، دین را بزرگ‌ترین دشمن آزادی تلقی می‌کردند.

آلکسیس دو توکویل (١٨٥٩–١٨٠٥)

توکویل همیشه خود را با این سئوال مواجه می‌دید که چگونه می‌توان بین هواداران دین و مدافعان دموکراسی آشتی ایجاد کرد. توکویل در سفرش به آمریکا شاهد این واقعیت بود که هیچ گروهی در آمریکا نه به‌طور علنی و نه به‌شکل غیرعلنی در برابر کلیسای کاتولیک قرار نگرفته است و کلیسای کاتولیک را دشمن آزادی و دموکراسی تلقی نمی‌کند. او به این نتیجه رسید که گویی روح دین‌داری و آزادی در آمریکا با یک‌دیگر درآمیخته است. از نظر توکویل علاوه بر این‌که آمریکا شاهد هیچ انقلاب و دگرگونی اجتماعی در طول تاریخ نبوده است، عوامل متعددی در ایجاد سازگاری بین دین و دموکراسی در آمریکا موثر بوده‌اند. این مقاله به بررسی رابطه‌ی دین و دموکراسی از نگاه توکویل می‌پردازد و سپس سعی می‌کند به این سوال پاسخ دهد که آیا دموکراسی در آمریکا می‌تواند الگویی برای سایر کشورها باشد، یا خیر؟

* شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:12 ق.ظ

بخش دوم
*

الف. سازگاری دین و دموکراسی
مهم‌ترین عوامل در سازگاری دین و دموکراسی در آمریکا از دیدگاه توکویل عبارتند از:
١- سازگاری مسیحیت و دموکراسی
٢- اصل جدایی کلیسا از دولت
٣- سازگاری عقل و دین (یا ارائه دادن برداشت معقولی از مسیحیت که بتواند پشتوانه‌ای برای حمایت از دموکراسی تلقی شود.)

١- سازگاری مسیحیت و دموکراسی
در نگاه توکویل بارزترین ویژگی جامعه‌ی آمریکا فرهنگ «آنگلو-امریکن» است که ریشه‌ی آن به پیوریتین‌هایی (معتقد به مکتب پاک‌آئینی) برمی‌گردد که توانسته‌اند باور سازگاری دین و آزادی را در اذهان مردم آمریکا شکل دهند.

از نظر پیوریتین‌ها ریشه‌ی آزادی را باید در کتاب مقدس جست‌وجو کرد. از نظر آن‌ها مسیح اولین چهره‌ی تاریخی‌ای است که به انسان‌ها آموخت همه‌ی انسان‌ها از بدو تولد از حقوق برابر و یکسانی برخوردارند. توکویل معتقد است که بنیان‌گذاران دموکراسی در آمریکا میهن‌پرستانی پیوریتین چون توماس جفرسون بودند با این باور که مکتب پیوریتین (پاک‌آئینی) تنها یک آموزه و اصل دینی نیست بلکه از بسیاری جهات با تئوری‌های دموکراسی و جمهوری‌خواهی سازگار است. از نظر توکویل تنها زمانی می‌توان به درک صحیحی از فرهنگ آنگلو-امریکن دست یافت که بتوان تشخیص داد که این فرهنگ زاده‌ی دو اصل دین‌داری و آزادی است و این دو اصل –بر خلاف اروپا– چنان در آمریکا با یک‌دیگر درآمیخته‌اند که آمیزه‌ی آن‌ها بهترین پشتوانه را برای دموکراسی در آمریکا فراهم آورده است.

توکویل دموکراسی را «برابری موقعیت‌ها» یا «quality of conditions» می‌داند و معتقد است از آن‌جایی که مکتب کاتولیک به اصل برابری انسان‌ها معتقد است نمی‌تواند دشمن دموکراسی تلقی شود. از نظر توکویل، ظهور مسیح اعلام برابری همه‌ی انسان‌ها در جهان بود و این امکان دموکراسی را فراهم کرد.

عمو سیبیلوو شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام شب یلدا پس از چند روز مبارک .

* شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:09 ب.ظ

۳
٢- جدایی کلیسا از دولت
توکویل دومین دلیل موفقیت آمریکا در سازگاری دین و دموکراسی را پای‌بندی آمریکایی‌ها به اصل جدایی کلیسا و دولت می‌داند. از نظر وی، مسیحیت معتقد است کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا واگذارید. بنابراین مسیحیت کاملا ً به جدایی کلیسا از دولت فتوا می‌دهد. از نظر توکویل، گرچه دین به‌طور رسمی به‌عنوان بخشی از سیستم سیاسی آمریکا تلقی نمی‌شود، اما بیش‌ترین سهم را در حفظ دموکراسی دارد، دین اولین نهاد فرهنگی‌ای تلقی می‌شود که به‌طور غیرمستقیم بر زندگی سیاسی مردم آمریکا تأثیر می‌گذارد.٣

به اعتقاد وی دین از طریق بارورکردن اندیشه و فضایل اخلاقی انسان‌ها جایگاه شایسته‌ی خود را پیدا کرده است. و این تأثیر غیرمستقیم اعتقادات دینی در جامعه‌ی سیاسی آمریکا بسیار مؤثرتر از تأثیر مستقیم دین بر سیاست بوده است.

٣- معقول‌سازی دین
توکویل معتقد است که تلاش رهبران دینی و بنیان‌گزاران آمریکا در آشتی دین و عقل و معرفی چهره‌ای معقول از دین، یکی از عوامل مهم در سازگاری دین و دموکراسی بوده است. به نظر وی اگر تلاش این مردان بزرگ نبود، دین کاملا ً در برابر دموکراسی قرار می‌گرفت و دشمن دموکراسی تلقی می‌شد.٤ اما این اتفاق- برخلاف اروپا- در آمریکا رخ نداد چون اکثر رهبران مذهبی در آمریکا تلاش می‌کردند که قرائتی سازگار با عقل بشر از دین و احکام دینی به‌دست دهند. توکویل نه تنها دین را ضامن آزادی و برابری و مهم‌ترین عامل بازدارنده در برابر فردگرایی و مادی‌گرایی می‌داند، بلکه آن‌را هم‌چنین از مهم‌ترین نهاد‌ها در تثبیت دموکراسی می‌شناسد.

ب. دین به مثابه نهاد مدنی
توکویل می‌نویسد: «هیچ چیز در آمریکا چشم‌گیرتر از نهادهای مدنی نیست».٥ از نظر توکویل نهاد‌های مدنی علاوه بر نهادهای صنعتی و تجاری شمار زیادی از نهادهای دینی و اخلاقی را نیز در بر می‌گیرد. او نهادهای مدنی را به نهادهای سیاسی و فرهنگی تقسیم می‌کند و در این تقسیم‌بندی نهادهای دینی جزء نهادهای فرهنگی محسوب می‌شوند و کاملاً از نهادهای سیاسی فاصله می‌گیرند. رمز تأثیرگذاری نهادی فرهنگی در نگاه توکویل استقلال آن‌ها از نهادهای سیاسی و تاثیرگذاری غیرمستقیم‌شان بر اندیشه و احساس مردم است.


ج. آیا شیوه‌ی دموکراسی آمریکایی در دیگر کشورها نیز قابل تقلید است؟
آیا آشتی بین دین و دموکراسی در آمریکا، در اروپا و دیگر کشورها نیز امکان تحقق دارد؟

در نگاه توکویل دین در آمریکا به دو دلیل مورد توجه باقی مانده است: اول این‌که دین در اذهان مردم آمریکا با ملیت و ملی‌گرایی همراه است و دوم آن‌که آمریکا هیچ تجربه‌ی انقلاب دموکراتیک را از سر نگذرانده و لذا از گزند دگرگونی‌های مخرب اجتماعی مصون مانده است. در فرانسه اما به‌عنوان مثال، «برابری» بعد از درگیری‌های شدید بین طبقات مردم و کلیسا تحقق یافت. در نتیجه برخلاف آمریکا، ایمان دینی در فرانسه نمی‌توانست تنها با جدایی کلیسا از دولت محفوظ بماند. در فرانسه کلیسا با نظام اریستوکراسی همخوان بود و طرفداران دموکراسی و آزادی‌خواهان به‌حق کلیسا را دشمن دموکراسی و آزادی می‌دانستند. و لذا به زعم توکویل برای آشتی دین و دموکراسی مسحیت در فرانسه باید بازخوانی می‌شد و نشان می‌داد که ضدیتی با اصول آزادی و برابری ندارد. چراکه مردمی که به اندیشه‌ی برابری رسیده بودند دیگر نمی‌توانستند قومیت فرد یا نهادی را به رسمیت بشناسند. آن‌ها می‌خواستند خود برای خود تصمیم بگیرند و بر پایه‌ی تجربه‌ی خود عمل کنند. و چنین است که توکویل تصریح می‌کند که نمی‌توان از دموکراسی آمریکا الگوبرداری کرد، هر جامعه‌ای متفاوت از جامعه‌ی دیگر رشد می‌کند و معیارها و هنجارها و شرایط تاریخی هر جامعه‌ای با جامعه‌ی دیگر متفاوت است.
*****
قسمت نتیجه گیری نویسنده مانده است که متعاقبا ارسال میشود ۰
یادآوری * اگر خواستید- مطلب را منعکس کنید - من فقط منتخب آن بوده ام۰ مرسی۰

برای بانو رضوان یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:42 ب.ظ

۴
نتیجه‌گیری
توکویل مسیحیت را عنصری مهم در تاریخ دموکراسی غربی می‌داند. براهین توکویل در آشتی دین و دموکراسی تلاشی است در تبیین این اعتقاد که دموکراسی غربی نه تنها غیر دینی نیست بلکه ریشه‌هایش را از فرهنگ دینی جامعه اخذ کرده است. این براهین دست‌کم در تثبیت بخش اول این ادعا یعنی عدم تعارض دین و دموکراسی بسیار موفق‌اند.

از میان لوازم سازگاری دین و دموکراسی در نگاه توکویل، جدایی نهاد دین از دولت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این جدایی نه تنها باعث حفظ دموکراسی بلکه موجب حفظ دین هم خواهد شد. علی‌رغم این جدایی، دین اما هم‌چنان قادر خواهد بود که به شکلی غیرمستقیم اما بسیار عمیق بر جامعه تاثیر بگذارد. جدا از توکویل، نظریه‌ی جدایی نهاد دین از دولت هم‌چنان از رایج‌ترین نظریات در میان متفکران دین‌دار و غیردین‌دار فلسفه‌ی سیاست است. از میان مدافعان دین‌دار این نظریه شاید از همه نام‌بردارتر جان لاک٦ باشد. از معاصران نیز کسانی چون فلیپ کوین٧ و رابرت آوودی٨ به جد حامی این نظریه‌اند. در میان متفکران سکولار حامی این رای نیز کسانی چون جان راولز٩ شهیر‌تر از آنند که نیازی به معرفی داشته باشند. این متفکران عموماً برآنند که ترکیب دین و سیاست ترکیبی است خطرناک که شعله‌هایش نه تنها دموکراسی که دین را هم در بر خواهد گرفت.

به جز جدایی دین از سیاست، برای هر کس که آشتی دین و دموکراسی دغدغه‌ای جدی است، اهتمام به معقول‌سازی دین از ضروری‌ترین تلاش‌هاست. چراکه در جهان جدیدی که سکولاریزم همه چیز را مورد نقد قرار داده است و هیچ خط قرمزی باقی نگذاشته است تنها قرائت عقلانی از دین می‌تواند با دموکراسی سازگار افتد.

توصیف توکویل از دموکراسی در آمریکا توصیه‌ای به الگوبرداری از این مدل نیست. توکویل تنها با ارائه‌ی این مدل نشان می‌دهد که دموکراسی بدون ارزش‌های فرهنگی، اخلاقی و دینی عقیم است. هم‌چنین با مطرح کردن الگوی دموکراسی نشان می‌دهد که هرچند نظام دموکراتیک‌تر باشد، احتمال وقوع انقلاب و تغییرات نهادینه‌ی اجتماعی در آن کم‌تر است
--------------------------ماهنامه آفتاب-تهران--------------------
امیدوارم درحالیکه کنترول ارسال مطالب روی صفحه کامنت شما نیست - توانسته باشم تمام مقاله را پشت کرده باشم۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد