نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

خانم مهندس جوان از جاری(هم عروس) خود عصبانیه.چرا؟
چون
 اظهارات خودش‌ :
او همسن  من و همسرم است ولی با پسر بزرگ خانواده ازدواج کرده.الان یه دختر ۶ ساله هم دارد.همسرش از او ۸ سال بزرگتر است.برایش ماشین سمند و آپارتمانی هم خریده اند.ولی چون هیجده ساله بوده ازدواج کرده بیشتر از دیپلم درس نخوانده.من و همسرم تو دانشگاه آزاد همکلاس بودبم.خب من درسم بهتر  بود و او وضع مالیش بهتر.یه جورایی از هم خوش مان آمد و به این نتیجه رسیدیم که پیوند ما نتیجه خوبی دارد.خانواده های هر دوی ما به انتخاب مان آفرین گفتند و عروسی به خوبی و خوشی برگذار  شد .
خانم به این نتیجه رسیده ام اگر بخواهد تا آخر زندگی اینجوری گیر بدهد خوبه با همه دلبستگی هام به زندگیم و خوش بینی هام تمامش کنم.
آخه ما یه رنو دست دوم داریم و یه خانه اجاره ای.
به خانواده همسرم تندی میکند که برای ایشان(منظورش منم)سنگ تمام گذاشتید و برای من...............
از من میخواد یه چیزی بگم آروم بگیره.بهش میگم:ببین .......جان اگر خودت بتوانی توجیهاتی را بیابی تا آخر زندگی خواهی توانست من چه بگویم؟فقط در نقش او که حضور ندارد و اگر باشد قادر نیست از کلمات استفاده کند گلایه هایی را به شما میگویم.خودت گفتی همسن و سال توست. ولی تو در ابتدای زندگی با نشاط و شاداب و او با داشتن یه فرزند خسته تر از تو.شاید با خود می اندیشد چه عجله داشتم ازدواج کنم؟مگر دیر میشد بفرما این خانم که دیر تر ازدواج کرد توانست درسش را هم تمام کند و با هم کلاسش که هم سن و سالش است ازدواج کند(به خصوص که خانم ها همیشه فکر می کنند رفتار برادر همسرشان سنجیده تر و معقول تر است=مرغ همسایه  و غاز و اینا).
با خودش میاندیشد خب اینا که هر کار آدم ازشون انتظار میداشت انجام می دادند چرا من نخواستم؟و گناه خودش را به گردن شما یا خانواده همسر میاندازد(عیب رندان نکن ای زاهد پاکیزه سرشت).مطمئن است زن سن اش بالاتر برود و تحصیلات هم داشته باشد و سن شوهرش هم با خودش برابر باشد حتما تسلط بیشتری بر زندگی خواهد داشت کما اینکه شما اینگونه هم به نظر می رسید.از طرفی احترامی را خانواده همسرتان برایتان به دلیل تحصیلات و شخصیت سازمان یافته ترتان برایتان قائلند می بیند و میرنجد که خب ایشون یه عروس و من هم یک عروس چرا باید به دلایل از هر نوع آدما بین عروس خانوماشون تبعیض قائل شوند حتی متوجه هست شوهرش نیز برایتان احترام خاص قائل است.در برخورد با خانم ها خانواده همسر و مردان باید به این ظرایف توجه کنند و زشت و زیبا  ،متخصص و غیر متخصص ، قدیم و نو(نو که بیاد به بازار کهنه میشه دل آزار)  یکسان احترام کنند.
میگه حالا میگین من چکار کنم؟
میگم والله من هر گاه خود با اینگونه موارد بر خورد داشته ام از توصیه کتاب تهذیب نفس استفاده کرده ام که نفس (نفس و شیطان هر دو یک تن بوده اند در دو صورت خویش را بنموده اند)و شیطان را یک تن میداند و برای مقابله با نفس(ان النفس لاماره بالسوء) برای کسی که از من بدش می آمده هدیه میخریده ام.نمیگویم آدم موفقی بوده ام و نتیجه آن را به وضوح دیده ام ولی لا اقل طرف مقابل من برای آنکه همچنان از محبت من بهره مند باشد کمی کوتاه آمده.شاید ما فکر کنیم این نوعی باج دادن است ولیکن چاره نیست از اینکه با نزدیکان جز مدارا .....(آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا).
به هر حال باید ضعیف نوازی را پیشه سازیم که خداوند از عالمان تعهد گرفته که........این من و توییم که باید همدیگر را دریابیم آقایون تا متوجه کشمکش ها و چشم و هم چشمی های ما می شوند به جامعه زنان  پوزخند می زنند.هر چه باشد ما ها بهتر باید از همدیگر حمایت کنیم.
چانه من گرم شود بهم میبافم و میگویم و ناگهان احساس میکنم طرف را خسته و نادم کرده ام.از او معذرت خواهی میکنم که اطناب کلام داشته ام و او میگوید کمی راحت تر شدم.و استفاده بردم ممنون.شماره تلفنم را به او میدهم تا اگر روزی مستاصل شد بتواند مستقیما با من تماس بگیرد .
دو هفته ای گذشته و او هنوز از شماره تلفن  من استفاده نکرده.
او را می بینم با نشاط تر شده .
از او می پرسم اوضاع چگونه است؟
میگوید یا من آدم قابل انعطافی هستم یا کلام شما بر من نفوذ خوبی داشته چون مسئله برای من قابل هضم شده است.
میخندم  و میگویم پس یا بهتر است از خود خشنود باشم و یا نومید
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد