نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

امتحان داشتیم.هول کردیم.هیجانات دوران کودکی و جوانیست که به انسان امید و انگیزه میده.لازمه گاهی اوقات سوار کاتر پیلار بشین و به جوان ها و بچه ها از وحشت جیغ بزنید.نترسید قلب تان از حرکت باز نمی ماند.مردن خیلی هم به ما نزدیک نیست هر چند از رگ گردن به ما نزدیکتر باشد.



جمعه ای که گذشت رفتم میترا مادر ملیکا را دیدم.زیارت قبولی بگین.
آدم که فضول باشه باعث دردسر آدمای دیگه میشه.ولی حظ کردم از او
وبلاگش گیج منگولیه.
خانم کدبانو و با سلیقه ای است
در ضمن که پژوهشگر و تحصیل کرده نیز هست.
باید یاد بگیرم به دوستی مون ادامه بدم
نظرات 4 + ارسال نظر
دنیز سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.denizjoon.blogfa.com

سلام
ممنون عزیزم از نظر لطفت
موقق باشی

وبلاگ دنیز عزیز خوندنی و جالبه

امیر چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:15 ق.ظ http://seawave.blogspot.com

واقعاً باید یاد بگیریم که بعضی از دوستیا ارزش ادامه دادن رو دارن. سلام.

دوست قدیمش خوبه هر چند هر چیز دیگه جدیدش

عمو سیبیلوو چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:49 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com

سلام دوست خوبم

علیک سلام عمو سیبلو

سیلام پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:34 ب.ظ

خوفی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد