نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

دوست نازنینی از گروه مامایی در قالب یک گروه امداد رسان.......به مدت سیزده روز به کابل سفر کرده بود.برایم از وضعیت زنان آنجا گفت.از زنان ایرانی که به ازدواج مردان افغانی در آمده اند و به تبعیت از همسر ملزم به ترک ایران بودند از اذن پدر شوهر برای انجام امور همسران مردان افغانی و در نتیجه تلف شدن زنان دارای درد زایمان از میزان زاد و ولد بالای زنان در بیمارستان آنجا از میزان خودکشی زنان ایرانی و افغان باز گردانده شده به افغانستان.او میگفت و من در حال انفجار غم و اندوه.خدای من .او چگونه میتوانست تاب بیاورد.ازش خواهش کردم به رشته تحریر در آورد.ممئنم قبول کرد و قرار شد سر فرصت بیشتری بیشتر برایم بگوید.
مطمئنم گاهی اوقات زنان آرزوی مرگ میکنند وقتی....
نظرات 1 + ارسال نظر
پروین یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.abi-vafa-eshgh.persianblog.com

بازم سلام.
والا چی بگم؟
من که هیچ وقت ارزوی مرگ نمیکنم.چون خودمو زیاد دوست دارم.حتی تو بدترین شرایط. چون معتقدم بین بد وبدتر اونی که بده ٬بازم بهتر از خودکشیه.تازه از این گذشته٬هر کسی باید مسئولیت اعمالشو بپذیره.حالا بگذریم از مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و...که دست به دست میدن و گاهی بابای ادمو میارن جلوی چشمش.ولی اخر خطو که ببینیم ٬خودمونو میبینیم که اون اول چه کار کردیم با خودمون.دیگه افغانی وایرانی و چینی و... هم فرقی نداره.ضمن این که معتقدم با کمک و مددکاری کارشناسان به هر حال در صد این مشکلات قطعا کاهش خواهد یافت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد