نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

آذر خیلی شجاعه.
مقابل این همه مخالف ایستاده.
وکیل گرفته .
تموم حقوقی را که از دست داده باز گردانده.
حالا تحریمش کرده اند.بچه هاش مادرش خواهرش برادرانش و همسران شان.
ولی او خوشحاله.
به من میگه سه تا پسرم که بزرگ شده اند.از آب و گل در آمده اند.
تهمتم می زنند.کنترلم می کنند.هر آدم نیرز مزاحمم میشه ولی ممکن نیست دیگه به اون خونه نکبت بر گردم.
نظرات 2 + ارسال نظر
رها دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:16 ب.ظ http://sign2.persianblog.com

خاله چه اتفاقی برات افتاده ؟ کی اذیتت کرده ؟

دختر خاله ذلیل مرده دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:51 ب.ظ

خاله بمیرم برای خودم ! بالاخره اینکه آذر شجاعه و وکیل گرفته یعنی چی؟ منظور و نتیجه چیست ؟۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد