آذر خیلی شجاعه.
مقابل این همه مخالف ایستاده.
وکیل گرفته .
تموم حقوقی را که از دست داده باز گردانده.
حالا تحریمش کرده اند.بچه هاش مادرش خواهرش برادرانش و همسران شان.
ولی او خوشحاله.
به من میگه سه تا پسرم که بزرگ شده اند.از آب و گل در آمده اند.
تهمتم می زنند.کنترلم می کنند.هر آدم نیرز مزاحمم میشه ولی ممکن نیست دیگه به اون خونه نکبت بر گردم.
خاله چه اتفاقی برات افتاده ؟ کی اذیتت کرده ؟
خاله بمیرم برای خودم ! بالاخره اینکه آذر شجاعه و وکیل گرفته یعنی چی؟ منظور و نتیجه چیست ؟۰