نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

امروز انتخابات تموم میشه.زمستون میره و رو سیاهیش به زغال میمونه.مردم همون مردم اند روز ها هم همون روز های تکراری.ولی وای به حال بعضی از ماها.ما هایی که امتحاناتی بد دادیم.نشون دادیم از تمدن بویی نبرده ایم.آه و درد از بعضی ما ها و نوع رفتار هامون.هیشکی یک شبه ره صد ساله را نمیتونه طی کنه.ما ها باید خود هامونو عوض کنیم.به خودمون و دیگران فرصت بدیم.قصاص قبل از جنایت نکنیم.اگر تو خشت خام چیزی را می بینیم که دیگران تو آینه شفاف هم نمی بینند سر زنش شون نکنیم.رای خودمون را به دیگران تحمیل نکنیم دیگران را روشن بکنیم ولی اگر روشن نمیشن سنگ روی شان نذاریم.آزادی دیگران را محترم بشماریم.به صرف یه انتخاب آدما را گروه گروه و دسته دسته نکنیم.ما باید چیزای زیادی یاد بگیریم.قبل از اینکه بمیریم و پرده ها از جلو چشمان مون عقب بره و انگشت حسرت به دهان بگزیم و بگوییم ؛یا لیتنی کنت ترابا(کاش از اول خاک بودم)
نظرات 2 + ارسال نظر
دلناز جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.delnaz.blogfa.com

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
راستی شما توی انتخابات شرکت می کنید؟

نسرین جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ب.ظ http://oxin.blogsky.com

....................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد