نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

آدما را دوست دارم ولی آیا تا کجا؟کدام آدمایند که دوست شون دارم؟من با خودم صادقم؟دوست داشتن آدمایی که با هم متفاوتند و با هم قابل جمع نیستند مقدوره ؟
دارم میفهمم که برای دوست داشتن آدما باید دلیل داشته باشم.مظلوم واقع شده ها را دوست دارم.فریب خورده ها را دوست دارم.این جالب نیست که حس همدردی باعث بشه کسی را دوست بدارم.آیا من میتونم درست تشخیص بدم؟آیا کسانی نمی تونن منو به اشتباه بیندازند؟باید خودم را در یابم.و از اینکه بازیچه دست آدما بشم مراقبت کنم.شما کدام آدما را دوست دارید؟و چرا؟به نظر شما آدما با اینهمه معایب شون دوست داشتنی اند؟اگر فعل کسی را می پسندیدم حتما قبل از او انجام داده بودم.پس چگونه است که فعل کسی را قبول ندارم اونوقت خودش را دوست داشته باشم؟اعلام انزجار از بعضی رفتار ها و عقاید حق هر انسانه.زندگی در بیان همین است که بگویم از تو متنفرم برو از من دور شو.احتیاط به خرج دادن در گفتن از تو متنفرم باعث میشه نیاز هامون بر آورده نشه.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد