نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

جلسه آغاز شد.بنا به دستور رئیس.
با تلاوت آیاتی از قرآن کریم(بنا بر پیشنهاد رئیس) برای تبرک جلسه.
پس از آن رئیس فرمودند(منت نهادندند)که :؛چون شما ها از وضع نابه سامان پوشش دانشجویان به تنگ آمده اید و طومار امضاء کرده اید با دعوت از مدیر کل امور فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی و و دعوت از نماینده مقام معظم رهبری و خودتان و نماینده انجمن اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی و معاونت دانشجویی فرهنگی دانشکده جلسه را بر گزار کردم.(اینجوری میتونه ادعا کنه من به مدیریت مشارکتی معتقدم)
همه منتظر بودند اجازه شان دهند صحبت کنند.
رئیس فرمودند : برای حسن مطلع بهتر میدانم اول مدیر گروه روان صحبت کند .
..............
نظرات 2 + ارسال نظر
سهیک*** سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

دوست گرانقدرم با درود فراوان...امید وارم هرچه زود تر فارغ از تحصیل شوی وآنگاه برایمان از گل و جنگل و دشت و کوه و یادمانهای دلچسب بنویسی...اینها همه با شتاب در گذرند و جائی جز حافظه فراموش کننده تاریخ ندارند...تندرست و شادکام باشی.

مهدی سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:10 ب.ظ http://mehdi-gh.blogsky.com

سلام
ازاینکه به وب من هم سر زدی ممنون
انتخابات و شرکت در ان به خود ادم بستگی داره امیدوارم یا دقت این کارو بکنی
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد