نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

زندگی نرم نرمک داره تو خونه ما جاری میشه.پسر دانشجوی من یه گیاه تو گلدون اتاقش کاشته و باهاش زمزمه های عاشقانه داره.بهش آب میده رشدش را زیر نظر گرفته و وقتی یه شب خونه نمیاد سفارش میکنه فراموشش نکنم.
باباش هم یه قلمه از محل کارش آورده و تو گلدون گذاشته و روز به روز رشدش را بر رسی میکنه.
پسر کوچولوم میگه : مامان دوست دارم وقتی مشق می نویسم و تلویزیون می بینم تو را در کنار خودم ببینم.
خوبه.دارم امیدوار میشم که مردا هم احساس دارند.ولی چقدر کند و دیر!
گرچه مدتهای مدید بود که آرزو داشتم شکوفایی احساس را در اونا ببینم به نحوی که چشمم سفید شد
ولی عاقبت نمردم و دیدم.بازم جای شکرش باقیه
نظرات 6 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:13 ق.ظ http://guitar-guitar-guitar.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری تبریک میگم من اولین دفعه است که با وبلاگ شما آشنا میشم
اگه وقت کردی به وبلاگ من هم یه سری بزن خوشحال میشم

رضا یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:14 ق.ظ http://guitar-guitar-guitar.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری تبریک میگم من اولین دفعه است که با وبلاگ شما آشنا میشم
اگه وقت کردی به وبلاگ من هم یه سری بزن خوشحال میشم

ایلیا یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:15 ق.ظ http://ealia.blogsky.com

حکم کلی بر اساس شواهد محدود ... یه جایی خوندم کار بدیه ! . پیش من نمیای ؟

بیلی و من یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:39 ق.ظ http://www.mebaily.com

سلام و ممنونم از لطف شما.

رودابه یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ب.ظ

احساس ومرد!بودن یانبودن!سوخت وسوزداره ؟!

مهدی دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:10 ب.ظ http://mehdi-gh.blogsky.com

احساس و زن!!؟
یعنی در این زمونه میشه به دختری اعتماد کرد؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من امکان داره اما امکانی برابر با امکان پیداکردن یک موجود زنده در سیاره ای دیگر!
برعکسشو باید از شماها پرسید؟
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد