امروز روز با مزه و جالبی بود.شب را راحت خوابیده بودم و برای انجام آزمایشات چک آپ زود از خونه خارج شدم.از پسرای گل خواستم در غیاب من بهم رسیدگی کنند و خودشان صبحانه بخورند و مدرسه بروند.وقتی برگشتم خونه دیدم ای دل غافل گوش شون یکی در است یکی دروازه هنوز کاری نکرده اند .غر و لند کردم و اونا هر دو به سرعت برق و باد سفره را چیدند و نشستیم برای خوردن صبحانه.بدم نیامد که ملاحظه میکنند مبادا ایراد بگیرم.متوجه شدم بازیگوشی شان هنوز هم ادامه دارد.بعد از خوردن صبحانه عازم محل کارم شدم.به خوبی به محل دانشکده رسیدم .عمه خانوم ویدا جون مهندس دانشکده مون در امور رایانه فوت شده بود تسلیتش گفتم .اون بعد از تعریف از عمه نازنینش که تا سن هفتاد سالگی ازدواج نکرده بود و اونو مثل بچه خودش دوست داشت از من خواهش کرد یه زوج دانشجوی جدیدا متاهل را برای حضور در خانه عمه دومش که حالا تنها شده معرفی کنم.خب قبول کردم در صدد یافتن این چنین کسی باشم تا ضمن داشتن خانه همدم عمه اش هم باشه.بعد پروین اومد کنارم رو صندلی نشست و گفت علی داداشم تازگی همسرش را به جرم ولنگاری زیاد از حد طلاق داده اگه دختری زیبا و ....و....و....سراغ داری برایش به من معرفی کن .در همین حین همکار دانشکده مون اومد از من خواست با تلفن همراه خانم معلم کلاس آی سی دی ال تماس بگیرم و نمره هامون را بپرسم که اونم به خیر گذشت .میخندم میگم جالبه ها من امروز همش باید انرژی مثبت دریافت کنم.بعد با زری دوستم رفتیم بانک تا منو به عنوان ضامن معرفی کنه و وام دومیلیونی خود را از بانک بگیرد .به زری میگم ببین قول بده صد سال زندگی کنی مبادا پس فردا به خاطر سفته های تو مجبور بشم......هه هه میگه قول میدم .میگم ببین زری شنیدی آش نخورده دهن سوخته؟میگه حالا بذار ماشینمو عوض بکنم با هم میریم مسافرت دو به دو.میگم آره .میدونی یه چیزی بگی که شدنی نیست و منو یاد گذشته های دور بندازه که...خوشم میاد زدی و بردی.
بعد معاونت دانشجویی منو دیده میگه خانوم جون میشه یه خواهشی از شما بکنم؟میگم بفرما.میگه دو تا دختر با آرایش های اجق وجغ تو رشته کاردانی اتاق عمل ترم اول را شروع کرده اند یه جوری حالی اینا کنی که اینجا دانشگاهه نه سالن مد .میگم بدون مقدمه برم جلو و بهشون گیر بدم؟نه باید ببینی ترم یک اتاق عمل چه کلاس هایی دارند و کدام اساتید باهاشون کلاس دارند و از روی لیست حضور غیاب دانشجو ها اسمشون را پیدا کنی و بعد بیاری تو معاونت خودت و توجیه شان کنی.من سر پیازم یا ته پیاز؟میگه آهان احتمال دادم شما با اونا کلاس داری تا اینجا که روز کلی موفقیت داشته.(اظهار نظرهایی در فضاهایی با دوستانی، مراجعه به دندان پزشک بعد از مدتها)تا ببینم فردا چه خواهد شد.در ضمن اینجا را دیدم و چه مفید بود خوبه بخوانیدش.
http://www.magiran.com/showpaper.asp?Type=pdf&ID=207028