نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

میخوام غذا درست کنم.دست و دلم به کار نمیره.از بس از کانال های مختلف اخبار زلزله نه ریشتری اقیانوس را پیگیری کردم پسر کوچولویم را نیز افسرده کردم.رفته روزنامه جام جم را هم آورده گذاشته کنارم میگه اینم بخون و اشک بریز.یادم افتاد به اجساد زلزله بم که برای خاک سپاریشان دچار مشکل بودیم.و الان اینهمه جسد.دلم می سوزه برای ساحل نشینان.برای مسافران اون قطار که هزار نفر بودند و برای اونها که هنوز رو آب به تخته پاره ایی چنگ انداخته اند و گرسنه و تشنه اند.
چگونه به یک لحظه همه چیز کن فیکون میشه ها!
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 11 دی‌ماه سال 1383 ساعت 06:28 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

[ بدون نام ] جمعه 11 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:02 ب.ظ http://sandalie-dagh.persianblog.com

سلام!...منتظرم.

سبکبال جمعه 11 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:06 ب.ظ http://sabokball.blogspot.com

متاسفانه کار قابل توجهی از دست ما بر نمی آد... یه خواهشی داشتمِ ... در صورت امکان سایتهای مرتبط با امور خیریه را که می شناسید را در اختیار من قرار دهید. سلامت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد