نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سلام مدتی میشه کم پیدا شده ام.چرا؟حرفام برای گفتن تموم شده؟دیگه درد دل ندارم؟به شما هایی فکر میکنم که ممکنه نگران شده باشین؟ ممنون از شما هایی که سرکشی های خود را منوط به بودن یا نبودن من نمی کنید.همیشه در روی یک پاشنه نمی چرخه.یه سیب که تو هوا میره هزار تا چرخ میخوره تا به زمین برسه.خیلی چیزا غیر قابل پیش بینی هست.ولی اطمینان میدم سرخوردگی پیدا نکرده ام.گرچه بعضی کامنت گذاران از من قطع امید کرده اند که حرفی باب میل شون یا به نظر اونا درست و حسابی بزنم ولی من مصمم هستم از آنچه با محدودیت های خود فکر میکنم بنویسم
نظرات 1 + ارسال نظر
ابراهیم شنبه 21 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:51 ق.ظ http://teshnagangodrat.blogsky.com

سلام .دیدمت دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد