اگر روزی یه همخونه شما بگه از دست شما خسته شده واسه اینکه دوستش دارید و طاقت خسته شدنش را ندارید خونه را ترک می کنید تا او در آسایش بگذرونه؟من ممکنه باعث خستگی اطرافیانم بشم ولی برام اصلا مهم نیست.مشکل اوناست که کم طاقتند و زود خسته میشن.بهتره خودشون را به یه دکتر نشون بدن.میتونن خونه را ترک کنند و جایی بهتر برای خودشون پیدا کنند.البته که خوبه من واسه شون مایه بذارم مبادا دلزده و خسته بشن ولی اگر خودم نتونم مراقب خودم باشم چگونه میتونم مراقب دیگران باشم؟اینم مشکلیه که......
آدمای افراطی کمتر از دیوانه های زنجیری نیستند۰
محبتی که افراطی باشد محبت نیست. حماقت است۰
عجب!!
پس بگو ؛چرا به قول دوستمون ؛ آسمون وبلاگ ات سیاه شده
اما آخه چرا؟
درسته که شاید من در جایگاهی نباشم که بخوام کسی رو نصیحت کنم؛ولی بهتر نیست مشکل رو از اول ؛اون هم نه از دید خودت بلکه از دید طرف مقابلت بررسی کنی؛وهر چند حق با تو باشه ؛عجولانه تصمیم نگیرید.
وای که چقدر سخت خواهد بود که کسی ناراحت باشه و شخص دیگه نمک پاش دل ریشش باشه
کاش بعضی از ما همون طور که خودمون طاقت نداریم......
دقیقا حق با شماست...