نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

یک جواب

از دوستان نادیده برایم این مطلب رسیده.جالب بود. *:<<<<<<<<< می خواستم بگم نوشتن لازمه اما وقتی دیدم نوشتنم توی اینترنت هیچ سودی نداره نه تنها نتونستم ارزش هایی که با پوست وگوشتم عجین شده ازشون دفاع کنم ؛بلکه متحمل ضربات سنگینی شدم که به جانم می خورد ؛تصمیم گرفتم توی دفترچه خاطراتم بنویسم: دستم رابگیر صدای ضجه دلم را می شنوی نگو نه که باور نمی کنم صدا کن حتی اگر بازخوردش را نمی شنوی لبخند بزن ببین که به صورتت سیلی می زنند سلام کن ببین که دشنامت می دهند پس نظاره کن که چگونه دوستی را فریاد می کنند آری سکوت بهتر از رنجی بود که کشیدم>>>>>>>>>>>>>>.
واقعا تو اینترنت هم مواقعی بوده و هست که............................؟
مطمئنم که هست و من نیز خود شاهدش بوده ام. ولی چرا؟
میدانید و میدانم.
 ولی بر روی آن بحث نمیکنیم و این را من نمیدانم چرا.؟
نظرات 1 + ارسال نظر
امیر براندو پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:08 ب.ظ http://endesh.persianblog.com

خوبم . . . خوب باشین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد