اگر شبها همه شب قدر بودی شب قدر بی قدر بودی
اینم اولین شب از شبهای قدر.دعا ها به سوی آسمان روانه بود در بین دعا ها زنی از خدا پسری کاکل زری میخواست و زنی برای پسر مجردش همسری آرام جان.شنیدم که زنی از خدا میخواست به او بی آرزویی دهد تا دیگر چشم به راه بر آورده شدن آرزوهایش نباشد من نمی دانستم از خدا چه بخواهم هر چه فکر میکردم می دیدم برای آنچه که داده توان سپاس گزاری ندارم دوباره ....پس از خدا خواستم هر کسی را که دوستم دارد و دوستش دارم و هر کسی را که دوستم ندارد و من نیز دوستش ندارم بشنود و یاری برساند.از خدا خواستم همه آن کسانی را که به خاطرم می آید که برایم زحمتی کشیده اند و همه آن کسان که فراموش کرده ام چه محبت ها کرده اند جبران محبت شان کند.از خدا خواستم دلبستگی ها و وابستگی هایم را .....نمی دانستم هر چه میخواهد دل تنگم کدام ها است .از خدا خواستم توفیق دهد بندگانش را که دوستشان میدارد دوست شان بدارم .آنان را که پرورده دستان توانایش هستند آنان که اعجاب مرا بر می انگیزند آنان که حسرت دیدارشان را دارم و آنان که همواره در کمینم نشسته اند تا به هنگام ضرورت دست محبت آمیزشان را از آستین به در آورند و ....از خدا خواستم آن دوستان نادیده ام را که همدم تنهایی های یک ساله گذشته ام(از آن شب قدر تا این شب قدر)بوده اند از محبت بیکرانه اش نصیب فرماید .خداوند را قسم دادم به همه زیبایی های اعجاب آورد آفرینش که بندگان خود را که حتما خودش نسبت به آنان مهربان تر از من است موفق بدارد که دوستش بدارند و من نیز دوست شان بدارم.از خدا خواستم حقد و حسد و کینه و دشمنی را که .....آزار دادن هاست از وجودم بزداید .از او خواستم دلی دریایی نصیبمن کند تا بتوانم خوشبختی دیگران را طاقت بیاورم و چشمانی مهربان تا از روی مهر بندگانش را تماشا کنم.خداوند منان وعده داده دعا هایمان را مستجاب می کند اگر بدانیم که چه بخواهیم از اینکه همچنان بر سرنوشت تحت ستم ها سکوت میکند بسیار گریستم و تهدید کردم از او روی خواهم گرداند اگر هم چنان با سکوتش ....
از سال گذشته که قهر بودم و هیچ دعا نکردم توبه کردم تا ببینم امسال چه خواهد شد
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی!
سلام. خدای شما خیلی دوست داشتنی است . مثل خود شما. خوش بحال خدا و اینجور بنده هاش.