تدریس درس روان شناسی اجتماعی چقدر جالب است! توانسته نیاز من به وبلاگ نویسی را از بین ببره. دانشچویان شبانه خیلی مستعد یادگیری اند.مجبورم کرده اند از شون کار بخوام.دانشجویانی که هم سن پسرم هستند. حالا یه بار دیگه مادری کردن را ایندفعه با فرزندان حاضر آماده دیگران تجربه می کنم. دیروز ازشون نظر خواهی کردم.دو نفر شون گفته اند به این زودی نظر نمیدیم و یک نفر شون انتقاد شدیدی کرده.جالب بود برام میخوام با اونا بپرم.میخوام اگه خدا بخواد رفتار های افرادی را که هم من و هم اونا می بینیم و می شناسیم مورد نقد و بر رسی قرار بدیم.سومین جلسه اش هم گذشت.ولی هنوز به دلم نچسبیده.هفته آینده امتحان داریم با هم.تا ببینم چی پیش میاد
ایشالا میچسبه یهتون ......من ۴ روز گذشته رو در شهرتون بودم ولی نمیدونستم کجایین که بیام دیدنتون ...ببخشید .