نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سفر به پره سر

سفری داشتیم که از صبح جمعه ششم شهریور شروع شد .سفر به تهران بود و از نظر من بدون برنامه قبلی.
 ولی گویا همسرم امید داشت می تواند همسر خواهرش را راضی کند به خطه شمال سفری داشته باشند.
روز دوشنبه هم از تهران به مقصد شمال(رشت)حرکت کردیم.ساعت چهار بعد از ظهر وقتی ناهار خورده بودیم و نماز هم.....به رشت رسیدیم.چقدر همسرم از اینکه جایی تدارک ندیده نگران بود .به ناگاه به ذهنم رسید مدت یک سال است در اینترنت با استاد دانشگاه پیام نور مشهد (مجید) آشنا هستم.ایشان،گرچه از اهالی چارواده در تالش بود ولی در  مشهد زندگی میکرد وخانواده خود و همسرش در گیلان بودند.شماره تلفن مجید را داشتم.به ایشان زنگ زدم .چقدر خوشحال شدم وقتی گفت  به شمال آمده.همسرم معتقد بود کافیه ایشان ما را راهنمایی کنند کجا اطراق کنیم .ولی وقتی با دعوت ایشان مواجه شد با دودلی و تردید پذیرفت.
من هم قبلا از ایشان دعوت کرده بودم از شهر ما دیدن کنند و چون انتظار داشتم قبول کنند پس دعوت ایشان را پذیرفتم .
 پس از دیدن ساحل قو در انزلی راهی تالش(پره سر)شدیم.گرچه در پمپ بنزین پره سر بنزین زدیم ولی به امید آنکه مجید در تالش زندگی میکند بیست و پنج کیلومتر دیگر راندیم .قرار شده بود زنگ بزنم تا ایشان بیشتر راهنمایی کنند .وقتی زنگ زدم با اولین زنگ به تلفن جواب دادند و من گفتم ورودی تالش هستیم.ایشان فرمودند :آیا من نگفته بودم پره سر؟ که به یادم آمد بله.ایشان متذکر شده بودند.
 دور زدیم و بازگشتیم.
آدرس دقیق گرفتیم و مهمان خانواده شان(مادرشان و برادرشان)شدیم.
چقدر برایم سخت بود کسی را که ندیده ام ولی آشناست ببینم. باور کنید از  نهایت محبت و لطف شان شرمنده شدم.
مجید  و خانواده اش لطف میکردند ولی  اعضا خانواده و فامیل به من مرحبا میگفتند .(با دوست انتخاب کردن ام).
و من احساس میکردم منصفانه نیست.
چرا که نوع رفتار محترمانه آنان به دلیل خصایص خوب شخصیتی خودشان بود و نه ......لیاقت من.شما چه فکر می کنید؟
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:37 ب.ظ http://nikkar.blogsky.com

امیر براندو دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:57 ق.ظ http://endesh.persianblog.com

ما فکر کردیم فقط خودمونیم که طایفه ای خراب می شیم سر رفیقامون (رجوع شود به ماجرای سفر به اصفهان) . ولی بر اساس شنیده ها نخیر این موضوع جاهای دیگه هم هست . در ضمن خاله خانوم شما تا رشت رفتین دیدن دوستاتون ٬ اون وقت با ۱۰ دقه فاصله تهرون نیومدین پیش ما . ترسیدین ما دوباره خراب شیم بریونی بخوایم ازتون ؟ ما که در هر حال خواهیم آمد . . . به آقای شوهر خوش تیپ هم بینهایت سلام برسونین و به بر و بچز

مجید دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.charvadeh.persianblog.com

یک ضرب المثل چینی می گوید هر جا خوبی دیدید بردارید حتما مال خودتان است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد