هیچ وقت شده عصبانی بشی؟.خشم چیز عجیبی نیس.هر محرومیت ایجاد ناکامی می کنه و خشمگین شدن را در پی داره.تو نیاز هایی داری دسته ای جسمانی دسته ای روانی.نیاز به خوراک و خواب ات هم بر آورده نشه دیگه نمیشه دم پرت اومد.ببینم مگه همیشه این دو نیاز بر آورده میشه؟خب نه .زیاد پیش میاد که حتی ابتدایی ترین نیاز هامون هم بر آورده نشن.نیاز سکسوآل چی؟اگر تهیه غذا سخت هم باشه به سختی بر آورده شدن نیاز سکسوآل نیس.ولی میگن شنیدم و بعضی وقتها هم دیدم برای بعضی ها که هیچ سخت نیست این چندین و چند تا نیاز بر آورده بشه.ولی خدا نکنه نا کامی به بر آورده نشدن نیاز های روانی هم برسه.به کسی سلام کنی از تو رو بر گرداند و بی اعتنا به تو بگذره.نه هم جنسای خودت را میگم.نه از اون سلام ها که طمع توشه نه (اون جوری که حق دارند .گرچه اگر کار جهان امید و آز است همه کس را به این هر دو نیاز است).
خب بیست و شش تا نیاز روانی شناخته شده است.حالا اگر بیشتر باشه من نمیدونم.از جمله نیاز های روانی می شود از محبوبیت داشتن و مقبولیت داشتن نام برد .ببینم هست کسی که قبولت نداشته باشه و کفرت در بیاد آخه چرا؟ خب چرا نداره عزیزم.سیستم ارزشی تون متفاوته.سن و سال تون با هم نمیخونه.هم جنس نیستین.اون از جنس دیگه ایه.شاید از ما بهترونه.به دل نگیر.به قول بچه امروزی ها بی خیال شو.آره پیش میاد.نشنیدی کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز؟هان؟نشنیدی؟
یه عده آدم واسه خود شون یه احترامات و ارزش هایی قائلند که تو نمی دونی.خبر نداری.آخه تو که آدمای اجتماعت را مث کف دستت نمی شناسی .تو حتی خودت را هم به درستی نمی شناسی؟اصلا میدونی چرا می رنجی چرا بدت میاد چرا خشم میگیری؟خب واسه اینکه نا خود آگاه تو از مطالبی تلمبار شده پر هست که روی رفتار های آگاهانه ات تاثیر می گذارد.
ببین عزیزم بعضی ها با هات دوست و رفیق میشن که بهت امید دارند.میتونند روی تو نفوذ کنند.حالا امروز نشد فردا فردا نشد پس فردا به هر حال دیر و زود داره سوخت و سوز نداره.میدونند دیر و یا زود دنبالشون میایی و با پای خودت هم میایی.سعی خودشون را می کنند و از اینکه چندین و چند مرتبه هم موفقیتی کسب کرده اند اعتماد به نفس شون بالا رفته.
خب این عده را که به کنار بگذاریم که انتخاب ات کرده اند و در تو نکته قابل تاملی یافته اند .عده ای دیگه هم هستن که یه جورایی دارن میزان نفوذ گذاری خود شون را می آزمایند .اینا هم میگن سنگ مفت گنجشک مفت.شد شد نشد هم نشد.ضرری نکردم.بازی با مزه ایه.بگذار ببینم چی میشه پس ازین گروه و دسته هم که تو را بازیچه امیال خود شون کردند خشمگین می شی.میمونه کسانی که خودت روشون حساب واکرده بودی.
چه بسیار مواقع که از ظن خود یار دیگران میشیم.خب آرزو بر جوانان عیب نیست.پیش خودمون آرزو هایی داریم کافیه یه کسی یه کم سهل الوصول نشون بده و غلط اندازی کنه یک دل نه صد دل عاشق راه و روش اش می شویم.همیشه هم که نمیشه هدف را نشانه رفت چه بسیار مواقع به اطراف هدف تیرمون می خوره .اینجا کسی جز خودمون مقصر نیست و خشم هم نباید اونقدر ها قدرتمند باشد که خودمون را نیست و نابود کنیم باید با اغماض و گذشت خاص بزرگ واران از خودمون و اشتباهی که مرتکب شده ایم در گذریم.سرزنش کردن خود تا اونجا خوب و مفیده که مانع تکرار مجدد اشتباه مون بشه .نه اینکه با بی رحمی تمام خودمون را شایسته یه مرگ فجیع بدونیم.هستند کسانی که میگن کاش یکی بود پوزه منو به خاک می مالید خودم که حریف خودم نیستم.زیادی سختگیرند بابا.آدمیزاد اشتباه کاره.اگر قرار بود همه مشقامون را بی غلط بنویسیم که برامون از توبه و امکان باز گشت کلامی سخن نمی گفتند.ما اشتباه کردیم همون جور که قبل از ما هم زمین شاهد اشتباهات دیگران بوده.اما.................
از دیگر نیاز های روانی نیاز به احترام/نیاز به محبت/نیاز به موفقیت و پیشرفت/نیاز به تعلق داشتن به جمع و گروه و دسته است.
اگر نبود نیاز مان به کسب احترام هرگز راهای دوست یابی را مطالعه نمی کردیم.اگر نبود نیاز به محبت هرگز اونجوری لباس نمی پوشیدیم و حرف نمی زدیم که هر کس برسد یه دست نوازش رو سر مان بکشد.و اگر نبود نیاز به پیشرفت هرگز سر هیچ کلاسی حاضر نمی شدیم و آموزش های رسمی و غیر رسمی را با دقت دنبال نمی کردیم. و اگر نبود نیاز به تعلق داشتن به دسته و گروهی لینک دوستان مون را تو وبلاگ مون نمی گذاشتیم.
سلام !
.... اما همیشه نیاز سر منشا همه شروع همه چیز نیست بعضی وقتا هم بی نیازی آدم ها رو به حرکت در میاره !
موفق باشی
صدر
محرک انسان را دو چیز عشق و خشم میدانند.انگیزه ها میتواند ناشی از نیاز ها و یا اکتسابی باشد