از آنجا که سیما همکلاس دوران دانشگاهم آدمی بی آزار به نظر می رسد تصمیم دارم از قول او و همسرش رحیم درباره چت یه آقای همسر دار با خانوما ها مصاحبه ای را تنظیم کنم . برای دوستانی که مطالب این صفحه را می خوانند بیاورم.قابل توجه است که سیما با رحیم بسیار صمیمی اند و سیما به همسرش کاملا اعتماد دارد و اصلا و ابدا بهش بدبین نمیشه و می خنده میگه من رحیم را می شناسم رحیم اهل هیچ خطا کاری نیست.خب لازمه وقت بیشتری داشته باشم تا موضوع را کاملا حلاجی کنم.در ضمن سیما اصلا ادعای مذهبی بودن ندارد و رحیم همسرش حتی به دلایل سیاسی زندانی هم بوده و او خودش به تنهایی سه تا دخترش را که الان هر سه دانشجویان سال یک تا سال چهار هستند اداره کرده و با حقوق خودش زندگیشان را داره کرده تا رحیم به زنگی مشترکشان باز گشته
سلام
به بهشت من هم سری بزن
بای
سر و کله زدن با شما بیهوده هست۰ چرا؟ چون ترک عادت موجب مرض است۰
نوشته هایت حکایت از بیسوادی ات دارد- درست بشو هم نیستی و نرود میخ آهنین در سنگ۰
دوباره افاضه کرده ای و نوشته ای( عینهوخر می خنده) آخه خانم حسابی! چرا زورکی سعی داری آبروی هرچی دانشجو رو ببری؟ اینطور که از نوشته هات میشود دریافت شما باید احتمالا یکی از پرستاران محلی بیمارستانهای روانی باشی. وگرنه آدم با سواد هنگام تراوش فکر نشان میدهد که چقدر در سر دارد و کمال و سوادش چه میزانست۰۰
سلام مسعود جان.ممنون از توجه تان
حق با شماست.ولی من آرزو دارم در جایی احساس آزادی کنم.این نوع برخورد شما به من نشان می دهد که برای احساس آزادی کردن باید .......
در هرحال از پاسخ تان ممنون
خوبه
از دهان و از قلم یک بانو آنهم مدعی سواد .کلمات (لاتی) بیرون آمدن و نوشتن. هیچ ارتباطی با احساس آزادی نداره۰
برخورد من بخلاف برداشت شما یک دنیا دوستانه و حتی برادرانه هست - میدانم آب در هاون می کوبم اما بهر حال از جماعت وبلاگ نویس ها هستم و ازاینکه می بینم یک همزبان و یک هموطن من آنهم یک بانو در نوشته هایش از عبارات سست و بسیار سبک و جلف استفاده میکند. یادآوری میکنم۰
گفتم که (آب در هاون میکوبم!)۰