نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

رفتار های پرخاشگرانه

هفته ایی که گذشت را با کار آموزی تو بیمارستان آغاز کردم.
همون روز بود که بیمار پرخاشگر ی تو بخش داشتیم و یکی از دانشجو ها را پرت کرد تو دیوار.(تصور بکنید دختری به لطافت گل و به نرمی جثه یاکریم ).چرا که فکر کرده بود او منظوری داشته که اونجوری با تعجب نیگاش کرده.موضوع خوبی شد تا واسه دانشجو ها درباره تجارب کتک خوردن پرستاران تو بخش روان پزشکی صحبت کنم.
گفتم در هر بیمارستان روان پزشکی یک آلبوم هست از آثار ضرب و جرح بیماران به پرستاران و دیگر پرسنل خدمات رسان.
گفتم جالبه بدونید علیرغم آزار هایی که ما پرستاران می بینیم حق سختی کار ؛چندان چشمگیر هم ،نمی گیریم.البته اینا آلبوم ضرب و جرح های قابل ثبت است.اون آثار اضطراب  و افسردگی را که پنهان است و نمیشه  که  بتوانیم ثبت کنیم بیشتر می شود.
برای دانشجویان موارد چندانی را که به چشم دیده بودم بر شمردم و بخشش پرسنل را که چه زیباست.خانم پرستار زیبایی را روزی بیماری پرخاشگر خانم با ناخن های تیز و آلوده اش از پیشانی تا چانه خراشاند همانند تن گورخر یه خط سالم یه خط خراش و بعد جای خراش ها عفونت کرد. وقتی از پرستار پرسیدم حالا چه احساسی داری گفت هیچ فقط می سوزه .همین.هرگز بعد ها نشتیدم ازین رفتار بیمار گله کند.همه دانشجویانم برایش گریه می کردند.خودم فکر می کردم احساس بیچارگی کند که چرا باید در چنین بخشی کار کند.می دانید چه گفت؟گفت خراش های بر دل غیر قابل تحمل است که از یر عمد است . نه حمله خشم و جنون این بیمار بیچاره.آفرین بر چنین زن گشاده سینه و با ارزش.البته سالها در چنین بخشی کار کرده بود و او خودش برایم موارد ضرب و جرح دیگر همکارانش را تعریف کرد.
برایم گفت که همکار نازنین اش داشته غذا در دهان بیماری می گذاشته که به ناگهان انگشت سبابه اش را با دندان قاپ زده و آنچنان گاز گرفته که از بند جدا شده و به پوستی آویزان بوده .بلافاصله به  اتاق عمل بیمارستان منتقل اش کرده اند و پی از ضد عفونی محل گاز با بخیه عضلات و آتل گذاری........پس از مدتها به لطف خدا انگشت همانند روز اول شده.با کمی کم تحرکی.
از خانم پرستار جوانی برایم گفتند که با گوشی تلفن در سرش دچار ضرب و جرح شده.و از خانم پرستاری که ران پایش را در حمله خشم آلود یک بیمار مهار شده به تخت......
خرد شدن عینک در چشم خانم پرستار دیگری که به پارگی عنبیه منجر شده و
همه اینها از بیمارانی که در بخش بستری اند پذبرفته می شود و فردای آن روز همه او را بخشیده اند .ولی
در اجتماعی که انسان ها به ظاهر سالمند و راست راست راه می روند کسی انتظار این چنین رفتار ها را ندارد و حکم بر قصاص به نفس میشه.چه بسیار مواردی که فرد آسیب دیده با بزرگواری می گذرد ولی گاهی موارد پیش می آید که اولیا دم حاضر به گذشت نیستند .و
برای دانشجویان همه آنچه را در صفحه حوادت شاهدش هستیم تو ضبح دادم و قرار شد به عنوان تکلیف هر کدام از دانشجویان حادثه ایی خشونت بار را از روزنامه مجله ایی جدا کند و بیاورد و مورد بحث قرار دهیم.سپس قول دادم برایشان از نظر فروید و اریک فرام پرخاشگری را مورد بحث قرار دهم.کناب ؛آناتومی ویران سازی انسان از اریک فرام را پیشنهاد دادم بخوانند.آرزو داشتم بتوانم اینجا هم همه آنچه مورد بحث مان قرار گرفت بنویسم .ولی به نظر سخت می رسد.ان شالله روزی در کلاسی با هم جمع خواهیم شد و موضوع پرخاشگری به هم نوع را بحث خواهیم کرد.
نظرات 2 + ارسال نظر
ف شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:29 ق.ظ http://gastby.persianblog.com

من همیشه فکر میکردم پرستارانی که تو این بخشها کار می کنن باید آدمهای خیلی شجاعی باشن که بتونن طاقت بیارن اینطور که شما می گی خیلی شجاعن

البته به همدیگه دلداری میدن.بیمار پرخاشگر در بخش از افراد پرخاشگر بیرون از بیمارستان کم خطر تره.چون اونجا هم تحت نظر است و هم برای مهار خشم و پرخاشگری اش وسیله در اختیار داریم

من شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:22 ب.ظ http://skystory.persianblog.com

فکر می کنم کارتون خیلی سخت باشه.........برای یه مدت کوتاه جالبه ولی وقتی کار دایم بشه تحملش سخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد