اگر شما به جای من بودید از چی می نوشتید؟از چیز هایی که لطیفه و روح را نوازش میکنه؟از وقایعی که شاهدش بودین؟یا از آنچه آرزوی رسیدن به آن را دارید؟آیا انسان با نوشتن به دیگران زاویه دید به مسائل پیرامون را به شکل خاص می دهد؟آیا هر کس بسته به توان خود سعی در بهبود اوضاع دارد ؟یا .....؟
اینکه ما علاقه مند نوشتن باشم به خودی خود دارای ارزش است؟یا باید هدفی را دنبال کنم؟آیا نوشتن هم مسئولیت پذیری لازم دارد؟
آیا ما آدمایی را دوست داریم که به نوشتن هامون به به چه چه بگویند یا آدمایی که با هامون رو آنچه گفتیم بحث کنند؟آیا دنبال هم عقیده هامون می گردیم؟آیا نوشتن هم میتونه زخم هایی را التیام بخشد؟
آیا اگر همه مجهز به کی بورد باشند و املا و انشا ء شون هم خوب باشه میتونند بنویسند؟
آیا اگر من نوشتن نمی دانستم دق می کردم؟آیا نوشتن هایی که سفره دل وا کردنه واسه آدم دردسر ساز میشه؟آیا همه آدما میتونند اونقدر اعتماد کنند که بدون حاشیه رفتن از مشکل اصلی خود سخن بگویند؟آیا خانم ها بیشتر از آقایان نوشتن را دوست دارند؟آیا این درست است که فرمایشی در رد آموختن نوشتن به زنان در کتابی آمده است؟
آیا اگر زنی بتواند نامه ایی به بزرگی بنویسد از شدت اندوه اش کاسته می شود؟اگر شما در مکانی قرار بگیرید که از شما امکان نوشتن را دریغ دارند چه می کنید؟آیا اگر ننویسیم کم کم نوشتن از یاد ما خواهد رفت؟آیا باید منتظر بمانیم که انشا>نوشتن مان سلیس و روان شود بعد دست به قلم ببریم؟آیا ما با نوشتن چند صفحه وبلاگ تبدیل به نویسنده می شویم؟آیا کم کم با نوشتن ها گفتن هایمان هم بهبود می یابد؟آیا آنچه امروز برایمان با اهمیت جلوه می کند و می نویسیم بعد از مدتی اهمیتش را از دست می دهد؟آیا همه آن کسان که کاری را انجام می دهند شرح آن را می نویسند تا دیگران هم بیاموزند چگونه عمل کنند؟
آیا من این همه سوآل را طرح کردم چون نمی دانستم چه موضوعی را طرح کنم؟آیا شما هم مانند من اگر حرفی برای گفتن پیدا نکنید دیگران را سوآل پیچ می کنید؟آیا من چون وراجی را دوست دارم این مطالب را نوشتم؟آیا همانگونه که حرف نزدن حکایت از فقر فکری می کند حرف های صنار یه غاز زدن هم حاکی از تولید فکر بیمارگونه است؟آیا ترس از همین قضاوت ها نیست که ما نوشتن و صحبت کردن اجتناب می کنیم؟آیا شده برایتان پیش بیاید که آرزو کنید کاش یه گوش کر بود که شما خبر از کر بودن آن نداشتید و ساعتها حرف برایش می زدید و او تظاهر به گوش کردن می کرد؟آیا اگر شما دچار نقص تکلم شوید دیگران را مورد ضرب و شتم قرار می دهید؟
آیا میتوانید از ورای جملات من به اهمیت حرف زدن و نوشتن پی ببرید؟آیا شما فکر می کنید من انتظار دریافت پاسخی از شما داشتم که این همه سوآل پرسیدم؟آیا فکر نمی کنید بسیاری از سوآلاتم تکراری بود و فقط شکل ظاهری آن را تغییر دادم تا بهتر تفهیم شود؟آیا شما فکر می کنید من بتوانم برای جمع آوری اطلاعات سوآلاتی را در یک پرسشنامه طرح کنم؟.آیا شما از خواندن این چرا ها خنده تان گرفت؟آیا با خود درباره سلامت فکر من و یا توانایی دیگرم فکری کردید؟
آیا باز هم منتظر ادامه سو آلاتم هستید؟
سلام
راک بویز با تمام قدرت به راه افتاد
سلام
وبلاگ خوبی داری حاضری با هم تبادل لینک یا لوگو کنیم؟
سلام بر بهشت!
با اینکه باهات قهرم و اصلاٌ هم دوست ندارم اما نظر مو میدم...
درست حدس زدی ...مطلب نداشتی که اینا رو گفتی... اما خداییش مطالب قبلی زیبا بودن... واقعاٌ کار خودت بود؟! :))))
توقع نداشته باش اینهمه سوال رو کسی جواب بده خودت بلد نیستی مثل ... مثل یه دوست خوب به یه سوال ساده جواب بدی... منو پیش منشیم ضایع کردی فعلاٌ یک هیچ به نفع تو... به هم می رسیم.......
سلام و هزار سلام ... بله من به این فکر کردم که چه فکرهای زیبائی در اعماق روح و ذهنتان وجود داره ..... همیشه شاد باشی و یا حق
سلام رضوان جان ..........شما همیشه خوب می نویسی و همیشه سعی می کنی به همه چی سامان بدی پس همچنان بنویس.