دانشجوی فارغ التحصیل سال هشتاد مون٬ آقایی ۲۶ ساله، آمده بود.خبر داد که، کارشناسی ارشد دانشگاه جندی شاپور ،قبول شده و ترم دوم است او گفت : قصد دارد گرایش ما را انتخاب کنه.خوشحال شدم.خدای من،روزی که او فارغ التحصیل شود ، چه روز زیبایی است!.حظ می کنم خبرای این چنین بشنوم . خب، در پایان روز خسته کننده ایی که از دانشجویان ، امتحان بخش گرفتم خبر خوبی بود.به طور کلی امروز رو شانس بودم . چرا؟چون دانشجویان به من اثبات کردند، زحمات خالصانه ام جواب دارد . با تک تک، بیماران صحبت می کردند و من به چشم می دیدم نقش الگو بودنم را تقلید کرده اند . با بیماران خیلی راحت ،صمیمی و مهربان صحبت می کردند . مشاهده می کردند و مشاهدات را گزارش می کردند .دوست داشتم ببوسم شان.ولی اونا تر جیح میدهند معلم شان فاصله اش را حفظ کنه و زیادی خودشو قاطی جمع صمیمی شان نکنه.قبول دارید ؟؟؟؟روزی را ،که خلق تون بازه ، همه چیز بر وفق مراد پیش میره؟خب ان شا الله سفر تهران به من خوش بگذره.دوستان تهرانی سلام ما به شهر شما می آییم تا در فضایی که شما تنفس می کنید نفس بکشیم گرچه شما را نمی بینم ولی.........
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری امیدوارم همیشه بتونی با صبر و حوصله ادامش بدی و به اوج موفقیت برسی.
بازم بهت سر میزنم......موفق باشی...... خدانگهدار.
اصلا؛ چه معنی داره که آدم لینک ایران بحث رو توی وبلاگش نذاره !؟؟؟؟؟ ها ؟ هو ؟ هی ؟ چی ؟
اینجور چیزا قابل تحمل نیست .
سلام
خیلی خوشحال شدم از اینکه بلاگ اسکای دوباره راه افتاده.
خبرهای خوب رو به ما هم خبر بده.
یه سری هم به ما بزن.
موفق باشی
آقا ما خیلی مخلصیم . نوشته های شما مثل همیشه قشنگه و من از خوندنشون لذت می برم . امیدوارم همیشه شاد باشید . آمین
این نهایت لطف شماست ممنون
متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخن اش اصلاح نپذیرد
ببین چرا تو یه جمبه خودمونی هستی تو اون یکی جمله کتابی؟