نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

من و رهگذر

*****اینکه چگونه بگوییم همه دغدغه ماست ***** -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- رهگذر افراد خوش نیت و خیر- هنوز هم بطور عبوری با تو برخورد میکن . اینها میخواهند توصیه کنن که وقتی چیزی می نویسی سعی کن سودی و فایده ای داشته باشه. سن وسالی ازت گذشته = مطالبی را انتخاب کن که نسل جوان اقلا بآن فکر کند. اگرچه ممکن هست حزب الهی های متظاهر خوششون نیاد. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- رهگذر ! دیدم به پیشنهادم توجه کرده ای و جواب در خور- داده ای حتما قبول میکنی که دوست اونه که برنجونه- نه اونکه بخندونه0 یک (پرستار) بایستی منبع و ماخذی برای ناهنجاری های افرادی باشد که بزعم طبیب چون تب کرده و داغ شده باید دراز بکشد و سوپ بخورد و بخوابد!. بیماری که تب بجانش افتاده اگر نیک بنگری از اثر سوز جانکاه کمبود هائی است که جسم وروحش را آزار داده و بنیه اش را فرو برده است. یک پرستار باید این کمبود ها را که بیشترش عاطفی هستند برای عبرت دیگران منتقل کند و بگوید که چگونه میشود از زخم آزار ها برکنار و مصون ماند0 دختران ما وبطور کلی جامعه نسوان ایرانی دراین سال ها سخت زیر بار رنج تحقیر و توهین هستند. مردانی که از مردی تنها سیبلشان کلفت هست باسوء استفاده از اوضاع و بهم ریختگی دستگاه های مسئول- بد جوری بجان لطیف و نحیف زنها افتاده اند. آزار زن این روزها متاسفانه دارد بد جوری همه گیر میشود- باینها بپرداز- از حقوق و از شخصیت طبیعی و اولیه آنها که در بلاد ما اجراء نمیشود- بگو وبنویس. به جوانها تذکر بده که دختران و زنها- چگونه پسر ها و مرد هائی را دوست دارند و صفت های زیبای مردانگی کدام ها هستند. برای گفتن حق و برای روشن کردن مردم (محض رضای خدا) ترس وواهمه معنا ندارد و اگر خواستی دراین راه به کمک تو خواهم آمد. برای نمونه همین مطلب (نظریه) مرا در معرض قضاوت دیگران قرار بده و نتیجه اش را شاهد باش . -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پاسخ رضوان : رهگذر جان من و تو درین جا چه می توانیم بکنیم؟بگو آماده ام -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- رهگذر بعد از آن همه اشاره و توضیح تازه می فرمائی ( در اینجا چه میتوانیم بکنیم؟؟؟؟) یعنی (تو) نمی دانی که چگونه هویت و شخصیت و موجودیت زنان را زیر لگد گرفته اند؟؟؟؟؟ نمیخواهی از پرده (بمن چه) بیرون بیائی و بدون بد وبیراه گفتن حقوق از دست رفته ات را (((یاد آوری)))) کنی....... نمی خواهی بنویسی که در به اصطلاح دانشگاه های (ما) چگونه با دختران و پسران مانند اطفال کودکستانی رفتار میکنند؟؟؟؟.... و نمی خواهی اگر سرت توی برف نیست... تظاهر به آن نکنی؟؟؟؟؟؟ خاطرت عزیز بود وگرنه .............. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دوستان میشه شما نیز به جمع من و رهگذر قدم بگذارید؟ حق با رهگذر داناست .من می خوام از پشت بام بیفتم ولی جایی از بدنم نشکنه .من فکر می کنم میشه در صلح و صفا حرف زد. بابا والله بالله این رهگذر از دوستان قدیم منه.غریب آشناست. میگه آدم ،! حرف می زنی هدفمند حرف بزن. با کلمات بازی نکن. چیزی بگو که چیز باشه.حرمت قلم را حفظ کن. من می فهمم که چی میگه.خوشم هم میاد که منو درک می کنه.ولی شهامتش را ندارم که آنچه درونم میگذره بگم.گرچه ممکنه فکر کنم خیلی صریح ام ولی نیستم.چون شنیدم صریح گویی خوبه ادعای صراحت می کنم. بابا این مسائلی که منو می ترکونه نمی تونم بگم.سعی می کنم آروم بگیرم بعد بگم بعد هم از یادم می ره .من خیلی خوب می تونم فراموش کنم.به من گفتن اگه حرف بزنی آب به آسیاب دشمن ریختی.به من میگن حرف تا تو دهنته طلاست وقتی از دهنت بیرون اومد مفرغه.به من گفتن اگه دهنت غرقه خونه جلو کسی رو زمین تف ننداز.*** -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- رهگذر................................. بنظر میرسد بحث ما توانسته است حداقل نچاق را رنگ تازه ای بخشیده باشد - اگر مفید فایده نیز باشد؟ بهر حال من و شما بسهم خودمان نسبت به همنوع و هموطن وظیفه ای داریم- بخصوص شما که خودتان را پرستار و به نوعی مربی معرفی می کنید. لزومی ندارد به کسی بد گوئی کنیم. انتقاد آنهم بگونه گوشه و کنایه و نیز نقل قول از منابعی که مشخص شده اند می تواند بخشی از وظیفه ما دراین مقطع باشد. برای گفتن - هنوز سخن ها دارم- اما آنچه که مرا وا داشت تا شما را مخاطب قرار دهم این بود که اولا مادر هستید و دوما پرستار و سوما دوست نادیده اما قدیمی. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- لیدا میخواستم به آقا یا خانم رهگذر بگم که شاید قبلا نمی تونستی ولی الان می تونی . -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ابی سلام . لینک این بحثهای قشنگ رو گذاشتمش توی ایران بحث -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- لیدا میخواستم به آقای رهگذر بگم خیلی بحث ها میشه اینجا گاهی اوقات حتی یک شنونده نداره اون وقت ایشان چه انتظاری دارند. در مورد این افراد که فقط شعار می دهند لطف کنند خودشان هم چندی برای حرف بزنند ببینیم چند مرده حلاجند. -------------------------------------------------------------------------------- رهگذر...در جواب لیدا: نسل جوان ما بخصوص بی آنکه خودش بداند دچار نوعی حس بد بینی و عدم اعتماد شده که ناشی از رفتار و گفتار سراپا دروغ و تملق کسانی است که دم از اسلام میزنند و آبروی مسلمانان را برده اند. اینکه رهگذر و یا منباب مثال شما و یا ابی و دیگران بخواهیم از رفتارتوهین آمیز بعضی از هم جنس های خودمان بگوئیم و مثلا حرکات زشت و تحقیر آمیز شان را در دانشگاه ها نسبت به دانشجویان تعریف کنیم- اسمش شعار هست ؟ انتطارم از شما بیش ازاینها بود. رفیق بغل دست شما --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------.... آره.اگر میخواهی کاری کرده باشی از تمام ظلم هایی که به زن در جامعه مسلمان ایرانی میشه بگو.اگر احساس وظیفه را می شناسی -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- [email | web] جاوید دوست من ~ ممنون که نظر من رو خواستی. میدونی بنظرم نمیشه در ایران بود و مسائل و مشکلات روزمره مردم بخصوص جوانان رو دید و از کنارش گذشت . نمیشه از خیابونی که بوی تعفن میده رد شد و لیستی ازعطرهای خوشبو رو ردیف کرد ! باید کاری کرد حتی بیان حداقل حرفهای جوانان ضروری ست . لاقل برای امثال من که زیاد ایران زندگی نکرده اند با نحوه تفکر ایرانیان داخل آشنا شدن و تبادل نظر بسیار مهم است ..موفق باشی و ایام به کام -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- [email | web] وقتی دختری به خاطر دوست پسر توسط والدین خود مورد ضرب و جرح قرار می گیره.وقتی به پسرا میگن دهنت بوی شیر میده کی گفته با دختری حرف بزنی.دیگه از دیگران چه انتظار می ره؟معلومه که هویت همه زیر سوآل میره. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- به به!پس رهگذر دوست ایران بحثی است.البته دکتر گفته تهییج نشوم.چون خطر مرگ برایم دارد وگرنه هم تهییج می شدم و هم تهییج می کردم.عذر مرا بپذیر رهگذر December 6, 2003 04:49 AM -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ابی: آخ جون دعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا !! December 6, 2003 03:43 PM -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- رهگذر: این رضوان بانو گاهی مثبت و گاه بسیار منفی قلم میزند. ما نفهمیدیم دوستی رهگذر با ایران بحث کجایش به به و چه چه دارد؟/ از این گذشته مگه ما حرف سکسی زدیم و یا سرو سینه خودمان را نشان دادیم که امکان (تهییج) رفته است؟!0 واز همه این شوخی ها گذشته/ عنوان پیر جمع /برازنده آریای عزیز است . مرا رهگذر پیر خطاب نکنید0/ December 7, 2003 06:12 AM -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ر ه گ ذ ر: ابی گل ما به میهمانی تو آمده ایم/ چرا دعوا ؟؟0 December 7, 2003 06:16 AM -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- رضوان ***جناب رهگذر جوان 31 ساله جمع ایران بحث تهییج شدن شامل ترس و خشم هم میشه. December -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- سلام مینویسم که هر کسی دوست داشت بیاد دنیا رو از دریچه چشم من هم ببینه و می خونم که ببینم دنیا از دریچه چشم دیگران چه شکلیه و مقایسه میکنم که نگرش و جهان بینی های متفاوت و درک کنم اصولاُ اینجا جاییه برای نشون دادن دنیای خودت به دیگرانی که به تو سر میزنن یا حق پنج شنبه 13 آذر 1382 در ساعت 1:44pm [ [email | web] مجید سلام. ما می نویسیم پس هستیم. پنج شنبه 13 آذر 1382 در ساعت 11:45pm [email | web] سلام بانو رهگذر هم راست میگه جمعه 14 آذر 1382 در ساعت 08:32am [email | web] ر ه گ ذ ر یکی از مباحثی که ارتباطی نزدیک با انسان شناسی دارد،علم اخلاق است .این ارتباط به قدری نزدیک وعمیق است که میتوان انسان شناسی را زیر بنای اخلاق دانست .تفاوتهایی که درنظامهای اخلاقی مشاهده میشود ناشی از اختلاف نظر در زمینة انسان شناسی است . معیار فضیلت اخلاقی یکی از مسائل اساسی در نظامهای اخلاقی این است که معیارفضیلت اخلاقی چیست ؛یعنی با توجه به چه معیاری میتوان عملی را عمل اخلاقی دانست ؟ هدف نهایی در زندگی انسان رسیدن به قرب الهی است . براین اساس ،هرعملی که انسان را به این هدف نزدیکتر سازد، از ارزش اخلاقی برخوردار است .چنین عملی «فضیلت » خوانده می شود ؛بنابراین ،اگر عملی به ظاهر خوب و شایسته باشد ولی انسان رابه آن کمال نهایی نزدیک نگرداند ،در نظام اخلاقی اسلام فاقد ارزش است . برای توضیح بیشتر ،باید توجه داشت که هر عملی از دو جزء کاملا"مشخص شکل یافته است : اول :نیت ؛که به منزلة روح عمل است دوم :شکل عمل ؛که در حکم جسم وکالبد عمل است مثلا"کسی که چیزی را به دیگری میبخشد ؛ این بخشش ،شکل عمل و روح آن ،قصد ونیت کسی است که میبخشد . برای این که عملی از نظر اسلام فضیلت محسوب شود (دارای ارزش اخلاقی باشد) باید در انجام آن عمل هم نیت خالص برای خداباشد (اخلاص در نیت ) و هم شکل عمل مطابق فرمان خداباشد ؛شرط اول را «حسن فاعلی » و دومی را«حسن فعلی » می نامند....... ر ه گ ذ ر شنبه 15 آذر 1382 در ساعت 05:17am
نظرات 13 + ارسال نظر
لیدا جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:26 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

میخواستم به آقا یا خانم رهگذر بگم که شاید قبلا نمی تونستی ولی الان می تونی .

ابی جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:43 ب.ظ http://iranbahs.net

سلام . لینک این بحثهای قشنگ رو گذاشتمش توی ایران بحث

لیدا جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:45 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

میخواستم به آقای رهگذر بگم خیلی بحث ها میشه اینجا گاهی اوقات حتی یک شنونده نداره اون وقت ایشان چه انتظاری دارند.

[ بدون نام ] شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:06 ق.ظ



سلام آق ابی قدم رنجه کردید به کلبه ما پا گذاشتید خوشحالمان کردید.
اما در مورد این افراد که فقط شعار می دهند لطف کنند خودشان هم چندی برای حرف بزنند ببینیم چند مرده حلاجند.


December 6, 2003 01:05 AM

--------------------------------------------------------------------------------

در جواب لیدا:


نسل جوان ما بخصوص بی آنکه خودش بداند دچار نوعی
حس بد بینی و عدم اعتماد شده که ناشی از رفتار و
گفتار سراپا دروغ و تملق کسانی است که دم از اسلام
میزنند و آبروی مسلمانان را برده اند.
اینکه رهگذر و یا منباب مثال شما و یا ابی و دیگران
بخواهیم از رفتارتوهین آمیز بعضی از هم جنس های
خودمان بگوئیم و مثلا حرکات زشت و تحقیر آمیز شان
را در دانشگاه ها نسبت به دانشجویان تعریف کنیم-
اسمش شعار هست ؟ انتطارم از شما بیش ازاینها بود.
رفیق بغل دست شما


رهگذر شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:06 ق.ظ

ابی گفتگوی من و شما را به روایت آنچه در (نچاق) آمده در
ایران بحث منعکس کرده و من پیامی از لیدا و پاسخی را که
باو دادام از کامنت ایران بحث - به نچاق منتقل کردم۰
* بنظر میرسد بحث ما توانسته است حداقل نچاق را رنگ
تازه ای بخشیده باشد - اگر مفید فایده نیز باشد؟
بهر حال من و شما بسهم خودمان نسبت به همنوع و هموطن
وظیفه ای داریم- بخصوص شما که خودتان را پرستار و به
نوعی مربی معرفی می کنید.
لزومی ندارد به کسی بد گوئی کنیم. انتقاد آنهم بگونه گوشه
و کنایه و نیز نقل قول از منابعی که مشخص شده اند می
تواند بخشی از وظیفه ما دراین مقطع باشد.
در همان اصفهان شما در چند روز گذشته یک باند آدم ربا و
چپاولگر را که در کار قاچاق دختران فراری به شیخ نشین ها
فعال بوده است ظاهرا گرفته اند. شما که نزدیک ماجرا
هستید حتما میتوانید مطالبی را که به درد جوانان و
مخصوصا دخترانی که با والدین خود مشگل دارند - میخورد
بنویسید و با انشاء مادرانه ای که دارید سهم خودتان را
نسبت به افشای این گونه جریانات ادا کنید.
برای گفتن - هنوز سخن ها دارم- اما آنچه که مرا وا داشت تا
شما را مخاطب قرار دهم این بود که اولا مادر هستید و
دوما پرستار و سوما دوست نادیده اما قدیمی.

..... شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:08 ق.ظ

....
آره.اگر میخواهی کاری کرده باشی از تمام ظلم هایی که به زن در جامعه مسلمان ایرانی میشه بگو.اگر احساس وظیفه را می شناسی

جاوید شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:12 ق.ظ http://www.jaylondoner.blogspot.com/

دوست من ~
ممنون که نظر من رو خواستی.
میدونی بنظرم نمیشه در ایران بود و مسائل و مشکلات روزمره مردم بخصوص جوانان رو دید و از کنارش گذشت .
نمیشه از خیابونی که بوی تعفن میده رد شد و لیستی ازعطرهای خوشبو رو ردیف کرد !
باید کاری کرد حتی بیان حداقل حرفهای جوانان ضروری ست . لاقل برای امثال من که زیاد ایران زندگی نکرده اند با نحوه تفکر ایرانیان داخل آشنا شدن و تبادل نظر بسیار مهم است ..موفق باشی و ایام به کام

[ بدون نام ] شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:31 ق.ظ

وقتی دختری به خاطر دوست پسر توسط والدین خود مورد ضرب و جرح قرار می گیره.وقتی به پسرا میگن دهنت بوی شیر میده کی گفته با دختری حرف بزنی.دیگه از دیگران چه انتظار می ره؟معلومه که هویت همه زیر سوآل میره.

سعید یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:50 ب.ظ http://saeid.blogsky.com

چگونه بگوییم؟
چه بگوییم؟
چرا بگوییم؟
و ...

امیر براندو سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:21 ق.ظ http://endesh.persianblog.com

همه رو نمی دونم . . . دغدغه من مدتهاست اینه : اساسا چرا بگوییم ؟ چه را بگوییم ؟

رهگذر سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:40 ق.ظ

لیدا سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:44 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

میخواستم به این دوست عزیز رهگذر بگم که خیلی عذر میخوام دیگه این باز ی قدیمی شده این بازی توی ایران بحث بود که تمام شد لطفا با اسم خودشون جلو بیان و مردانه بحث کنن این قایم موشک بازیها مال ایران بحث بود اینجا یه بازی جدید میخواد.

رهگذر سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:50 ب.ظ

متاسفم که بجای درک (متن) دنبال (نام) می گردید۰ رهگذر
همانقدر میتواند بقول شما بازی باشد که لیدا هست. مگر
نام شخص در ارتباط مجازی پایه حقیقی دارد؟؟.
پیشنهاد من سود بردن از پیام ها ست. میگویم حالا که
زن در مملکت ما یک جنس دست دوم بحساب آمده و مانند کالای مصرف شده با او رفتار میشود- وظیفه ماست
که عاملین این توهین را رسوا کنیم و با برهان و با
منطق بگوئیم که امثال شما (رضوان و لیدا) در کجای ارزش
ها قرار دارید. متاسفم که نچاق را برای این منظور انتخاب
کردم- اشتباهی فکر کردم که میشود بی ریا و دوستانه
و برادرانه و پدرانه (هر طور فکر کنید) حرف زد و گفتگو کرد۰
بهتر است همه این حرف ها را فراموش کنید۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد