نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سکوت

آیا می دانی سکوت تو به من فرصت گفتن می دهد؟؟؟؟ولی مهر سکوت بر گشا .که سکوتت دلم را به درد می آورد....شاید شنیده ای (.اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی)بدان آلان آن وقت که گویند مصلحت فرا رسیده ..به نظر تو نیاز من به شنیدن کلامت مصلحت نیس؟چه بسیارند آنان که ساعتها خامشی را بر لحظه ایی گفتن ترجیح می دهند و می گویند من سکوت را دوست دارم به خاطر عظمت اش!!!!.چرا که سکوت را......می دانند .آری سکوت سر شار از رازست .شاید با خود می اندیشند که گوشها کرند و عاجز از شنیدن.(من گنگ خوابدیده و...مردم.....کر )..شایدکلام شان را گوهری می دانند که سکوت آن را (همچون صدف در شاهوار را .......)مراقبت می کند.آنها سکوت را.......میدانند که کسی به آن غبطه نمی خورد..شاید سکوت را تفسیر انسان کامل می دانند و انسان کامل را تفسیر حقیقت.شاید ساکتند تا به آوای درون شان گوش جان سپارند و انسان کاملی شوند. شاید می خواهند با سکوت شان جهان را به سکون و آرامش فرا خوانند..ولی برای من ،سکوت سرد است و وهم انگیز ....واژه ایست که دلتنگی را به یادم می آورد....گرچه آنان سکوت را هنر بدانند و گفتن را نیاز...شاید سکوت را سفیدی های کتاب بدانند و گفتن را سیاهی های کتاب...ایآ همیشه سفیدی ارجح است.؟ گاهی خود شما متعجب آید چرا در حالی که درون تان فریاد ،شعله می کشد هنوز خاموشید. شاید فکر می کنید چگونه بگویید ...یا از کجا شروع کنید.من نمی دانم چرا همانند چشمه اشکها که خشکیده غلیان فکر تان نیز از جوشش باز ایستاده.....تو میتوانی با سکوتت بر من غلبه کنی و لی بدان پنهانی شکنجه ام نموده ایی. ...خب شاید ....تو نمی خواهی سکوت ات را به ابتذال کلمات بسپاری و حرفهایت را برای نگفتن نگاه داشته ایی . ..................... ........... ..... ۲۴ وبلاگ درباره سکوت را خواندم تا بتوانم ............. ولی نشد.حالا شما بفرمایین. :...... نظرات دیگران ---------------------- -<<<: ------------------------------ ...........من در سکوت خویشتن خویش را می یابم و بس. ----------------------- بی امضا>: نزد ما کلمه مقدس است . سکوت رازی است که بر خود غلبه می کنم ولی هرگز دلتنگ نمی شوم . ------------------------- لیدا: سکوت سرشاراز ناگفته هاست.........از حرکات ناکرده....اعتراف به عشقهای نهان ............میان من و تو سکوتی نهفته است... ------------------ ری را: در این سکوت حقیقت ما نهفته است ... حقیقت من و تو !! ---------------------- زهرا: در خاموشی حضورم ، حرف مرا بفهم یا برای عشق ، زبانی تازه پیدا کن تا درد مشترک ، زبان مشترکمان باشد … -------------------------- (..........) سکوتم از رضایت نیست رضوان عزیز دلم اهل شکایت نیست اگه شناختیم می دونم هنوز دوستم داری ---------------------------- رها: گاهی اوقات از سخن گفتن می ترسم . ------------------------------ حسین سلام ، مطلبتون زیبا بود ... موفق باشید ..... در سکوت نیز ، چشمهایت را میخوانم ...... شیوه های چشم او را در نظر داریم ما مو به مو از جنبش مژگان خبر داریم ما --------------------------------------------------- (۱) سکوت فریاد خستگی است.(۲) سکوت فریاد ...فریاد نشده است .(۳)تمامی مردم دنیاسکوت را به یک زبا ن تکلم می کنند .(۴) قبل از طوفانی شدن دریا را سکوت عمیقی فرا می گیرد...وحرف من.اینکه اگر دنبال حس ومعنای سکوت میگردی به سراغ کبوتر ماده و نی بندی وفا برو...می پرسی یعنی چی ؟ ..خودت پیداش کن .... خنده ات زندگی باد ------------------------------------------ [email | web] سلام ----------------------------- [email | web] مهدی - از بودای نگاه ... - ---------------------------------- ابرو کمون سلام....میگن آسایش آدم ،تو زندانی کردن زبانه؛ چه بسا یه جملهء کوچولو ،دوستیهای دیرینه رو مبدل به دشمنی کرده .........پس اگر سخن مثل نقره است،خاموشی چون زر پر بهاست. ------------------------------- ترانه مجهول !!! سکوتت رو شکستی تو اگه زود بود اگه دیر بود شکستی بغض قلبت رو اگه فریاد شبگیر بود...برو بشکن سبوی غم جریمه هاش همه با من بزن ساز و بخون آواز توی هر کوچه و برزن نکن گریه به حال من اگرچه یکه و تنهام توی زندونی از شیشه رفیقم با همه غمها هوا از تو نفس از من بهار از تو قفس از من یه لقمه نون عشق از تو تپیدنهای دل از من.........من از این شعر خیلی با دوستام خاطره دارم یهو اینجا یادش افتادم....براتون آرزوی موفقیت می کنم خواهر کوچیکه! ------------------------------ امیر براندو نه . . . اصلا . . . سکوت ؟ تو فقط جایی رو نشونم بده که بتونم توش فریاد بزنم . آه که اگر حنجره ام توان واگویی صدای خاموش شده ام را داشت ٬ تهران را توفان از جا می کند . چقدر حرف نگفته و چقدر احساس . ولی حقنه شده در گلو و . . . حرفی نیست از جنس حرفای مردم . حرفایی هست برای نگفتن . . . و ارزش هر انسان به اندازه حرفهاییست که برای نگفتن دارد . یادته ؟ -------------------- eسعید سلام. من اصولا آدم ساکتی هستم. و از سکوت خوشم میاد. از آدمای پر حرف هم نفرت دارم. ولی همیشه هم سکوت خوب نیست. از جمله اینجا. البته من اول اومدم دیدم ۲ تا نظر بیشتر نیست گفتم بزار صبر کنم تا بقیه بیان نظر بدن بعد. در هر حال ممنون که به ما سر میزنی. بالاخره مجبورم کردی سکوت رو بشکنم. موفق باشی ------------------------------------- لیدا البته گاهی اوقات هم سکوت خوبه خیلی از حرفها رو میشه با سکوت فهموند. ----------------------------------------------------- [صبا سلام سکوت!!! زبان مشترک! ----------------------------------------- مجید .................... --------------------------- -.ــسکوت همچون ابدیت عمیق است و گفتار همچون زمان سطحی. توماس کارلایل به نقل از وبلاگ شادزی(http://www.shadzii.persianblog.com/) ممنون از همه شما که سکوت را شکستید. سکوت بود من خواستم بشکنم اش .نتوانستم ولی شما توانستید. .......
نظرات 19 + ارسال نظر
...... سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ق.ظ http://........mazooram

من در سکوت خویشتن خویش را می یابم و بس

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:54 ق.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

نزد ما کلمه مقدس است . سکوت رازی است که بر خود غلبه می کنم ولی هرگز دلتنگ نمی شوم .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:00 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

سکوت سرشاراز ناگفته هاست.........از حرکات ناکرده....اعتراف به عشقهای نهان ............میان من و تو سکوتی نهفته است...
احمد شاملو

ری را سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:44 ب.ظ http://sukoot.persianblog.com

در این سکوت حقیقت ما نهفته است ... حقیقت من و تو !!

زهرا سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:46 ب.ظ http://sokoot.

در خاموشی حضورم ، حرف مرا بفهم
یا برای عشق ، زبانی تازه پیدا کن
تا درد مشترک ،
زبان مشترکمان باشد …

کسی که هنوز دوستت داره سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:21 ب.ظ

سکوتم از رضایت نیست رضوان عزیز دلم اهل شکایت نیست
اگه شناختیم می دونم هنوز دوستم داری

رها چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:28 ق.ظ http://sign.persianblog.com

گاهی اوقات از سخن گفتن می ترسم .

حسین چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.farahan.blogsky.com

سلام ، مطلبتون زیبا بود ... موفق باشید .....

در سکوت نیز ، چشمهایت را میخوانم ......

شیوه های چشم او را در نظر داریم ما
مو به مو از جنبش مژگان خبر داریم ما

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام گل خانم ...اولین بارهست که یادداشتت را میخوانم .لطفا دوباره مطلبت ( سکوت ) رابخوان طرف صحبت شما کیست ؟ یک . دو.سه .چندنفر؟ وبعد گذاشتن جملات کنارهم وتلفیق ۲۴ وبلاگ درباره سکوت مانند موجود ناقص الخلقه شده که مرا به خاراندن ریشم واداشته . بین خطوط۱تا۱۶ هارمونی تعریف وحس سکوت دیده وحس نمیشود .باز هم سعی کن وبری سکوت بنویس ..(۱) سکوت فریاد خستگی است.(۲) سکوت فریاد ...فریاد نشده است .(۳)تمامی مردم دنیاسکوت را به یک زبا ن تکلم می کنند .(۴) قبل از طوفانی شدن دریا را سکوت عمیقی فرا می گیرد...وحرف من.اینکه اگر
دنبال حس ومعنای سکوت میگردی به سراغ کبوتر ماده و نی بندی وفا برو...می پرسی یعنی چی ؟ ..خودت پیداش کن ....
خنده ات زندگی باد

حسین چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.farahan.blogsky.com

سلام ، من این آقا بالائی رو میشناسم !!!!!! اگه خواستی چیزی بهش بگی به من بگو ! من بهش میگم !

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام

مهدی - از بودای نگاه ... - چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:37 ب.ظ http://khamooshaneh.persianblog.com

ابرو کمون چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:24 ب.ظ http://abrookamoon.persianblog.com

سلام....میگن آسایش آدم ،تو زندانی کردن زبانه؛ چه بسا یه جملهء کوچولو ،دوستیهای دیرینه رو مبدل به دشمنی کرده .........پس اگر سخن مثل نقره است،خاموشی چون زر پر بهاست.

ترانه مجهول !!! چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:43 ب.ظ http://hodak.persianblog.com

سکوتت رو شکستی تو اگه زود بود اگه دیر بود شکستی بغض قلبت رو اگه فریاد شبگیر بود...برو بشکن سبوی غم جریمه هاش همه با من بزن ساز و بخون آواز توی هر کوچه و برزن نکن گریه به حال من اگرچه یکه و تنهام توی زندونی از شیشه رفیقم با همه غمها هوا از تو نفس از من بهار از تو قفس از من یه لقمه نون عشق از تو تپیدنهای دل از من.........من از این شعر خیلی با دوستام خاطره دارم یهو اینجا یادش افتادم....براتون آرزوی موفقیت می کنم خواهر کوچیکه!

امیر براندو پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:34 ق.ظ http://endesh.persianblog.com

نه . . . اصلا . . . سکوت ؟ تو فقط جایی رو نشونم بده که بتونم توش فریاد بزنم . آه که اگر حنجره ام توان واگویی صدای خاموش شده ام را داشت ٬ تهران را توفان از جا می کند . چقدر حرف نگفته و چقدر احساس . ولی حقنه شده در گلو و . . . حرفی نیست از جنس حرفای مردم . حرفایی هست برای نگفتن . . . و ارزش هر انسان به اندازه حرفهاییست که برای نگفتن دارد . یادته ؟

سعید پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:19 ب.ظ http://saedid.blogsky.com

سلام.
من اصولا آدم ساکتی هستم. و از سکوت خوشم میاد. از آدمای پر حرف هم نفرت دارم. ولی همیشه هم سکوت خوب نیست. از جمله اینجا. البته من اول اومدم دیدم ۲ تا نظر بیشتر نیست گفتم بزار صبر کنم تا بقیه بیان نظر بدن بعد. در هر حال ممنون که به ما سر میزنی. بالاخره مجبورم کردی سکوت رو بشکنم. موفق باشی

لیدا پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

البته گاهی اوقات هم سکوت خوبه خیلی از حرفها رو میشه با سکوت فهموند.

صبا جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:28 ق.ظ http://antimemory.blogsky.com

سلام
سکوت!!! زبان مشترک!

مجید شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:01 ق.ظ http://charvadeh.persianblog.com

....................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد