سلام
امروز برای من روز خوبی بود.چرا؟
چون
سکوت دیگران به من فرصت صحبت داد .
و خب میدونید که زن ها با حق مادرزادی گفتن آفریده شده اند.بر عکس مردان که سکوت را ترجیح می دهند
از همون لحظه ایی که از خواب بیدار شدم ۴ صبح تا حالاکه ۲ونیم عصر است
در چندین و چند جلسه به مناسبت های مختلف سخن گفته ام.
جالب ترین آنها گفتگویی بود که با دوستی درباره شیرین عبادی گفتگو می کردم .ایشون می فرمودند شما قشریون ناراحت هستید که شیرین عبادی روسری برداشته ؟قصه این حرفا تموم شده(نقل به مضمون)
و دومین مطلب جالب گفتگوی با گروه سه نفره روان شناسان بخش بیماران روانی درباره تربیت کودک بود که می فرمودند
اگر خواستیم به فرزندمان اشتباهاتش را بگوییم باید صبر کنیم تا آخر شب و تمام اتفاقات نا مطلوب روز را با اوتجزیه و تحلیل کنیم.
با دانشجویان سر به راه و خودکار و خوبی کار آموزی تو بخش دارم .به خوبی بیماران را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و علاقمند و مسئول اند .نظر مرا که جلب کردند تا ببینیم تا ۱۴ روز چگونه خواهد گذشت.
ولی الان از خوشحالی در پوست نمی گنجم.
با خودم فکر می کنم چه فرصت های طلایی دارم.!
و چقدر خوشبختم.
به شیرین خانم عبادی هنوز تبریک نگفته ام.
شیرین خانم جایزه تان مبارک.
خدا را شکر که امکان گرفتن هیچ جایزه ایی صد برابر کمتر از تو هم برای من نمی رود.(روباهه دستش به انگورا نمی رسید میگفت ترشه)
امیدوارم هم هرگز این چنین جایزه های سیاسی و به این خوبی به من نرسد.
ولی این شهرت جهانی بر شما مبارک باد
و این جایزه نه چندان زیاد در برابر .......
امیدوارم طرفداران پر و پا قرص تان را خدا زیادشان کند.
و مردا هم .......نگم بهتره.
ولی شیرین خانم......باز بهتره نگم
خدا به همه دوستان من(و حتی دشمنان من)توفیق عبادت و بندگی دهد و در پناه خود حفظ شان کند و همانند من شادشان گرداند.
خدا به مظلومین جامعه نسوان (و حتی.......)روزگار رهایی نصیب کند.
سلام دوست من
وبلاگ تو خوندم
خیلی باحاله
من هم مثل تو به شیرین عبادی افتخار میکنم
خوشحال میشم به پس کوچه تنهائی من هم سری بزنی
منتظرم
حق یارت
سلام. مرسی که به ما سر زدی. امیدوارم دوستای خوبی واسه هم باشیم .
من نمی فهمم . . . اصلا . خوندین یادداشتهای فرخ رو . جمهوری اسلامی ایشون رو با مهرانگیز کار اشتباه گرفته بود . یاس نو امروز رو می خوندین . تقریبا هر نوع فحشی که بمی شد به ایشون داده بودن . شما به تکثر آرا اعتقاد داشتین . ایشون هم یه شبه روسری از سر برنداشته بودن . من قبلا هم ایشون رو بی حجاب دیده بودم . خوب هرکس عقیده ای داره . . . و این خانون هم کارای بزرگی کرده . کارایی که اتفاقا و دست بر قضا بار سیاسی کمتری دارن نسبت به دیگران . ولی به نظر من مفیدترن . . . پیروز باشین خاله
رضوان عزیز. سلام. اگر این فرض صحت داشته باشد که شما مهمترین قسمت حرف هر کس را در وبلاگتان نقل می کنید. می خوام بگویم در نقل به مضمون حرف من توی وبلاگ تون مرتکب یک اشتباه (حتما غیر عمد) شده اید. ببینید به نظر من اینکه ما بیاییم بحث در باره شیرین عبادی را به روسری اون بکشانیم یه جور مبتذل کردن موضوع است. با اینحال چند نکته مهم (البته از نظر خودم ) در اینجا واسه شما می نویسم تا شاید فتح بابی شود برای یک گفتگوی ماندگار.
1- شما که روانشاسی خودنده اید بهتر می دانید شخصیت انسان ابعاد مختلفی دارد و ما نباید تمام شخصیت یک نفر را به یک بعد از او پیوند بزنیم. نتیجه اینکه حتی اگر انتقاد شما به خانم عبادی وارد باشد نباید به خاطر روسری اون بیایید فعالیتهایش را هم نادیده بگیرید و تلاشی را که بخاطر دفاع از حقوق کودک و زن و بشر در کشور ما کرده لگد مال کنید و آنوقت بگویید که مردا بخاطر ...... . بگذریم.
ببینم؟ رضوان بانو. شما واقعا روانشناسی خوانده ای؟ یا مثل
بیشتر وقتا که یه دستی میزنی. برو بچه ها رو گذاشته ای سر کار؟ آخر کدوم خانم روان شناسی را می شناسی که از
عزت و آبرو وافتخاری که یک خانم به او بخشیده و در جامعه
امروز ایران که زنان را برای آشپزخانه و گرم کردن رختخواب
می شناسند و به زور توسری حجاب فرمایشی و نه حجاب
واقعی را اعمال کرده اند- بجای تحسین و تعظیم- سخن از
سیاسی بودن آن بکند. واقعا که این نوع تصور فقط متعلق به
کسانی است که هنگام ورود به مدرسه و دانشگاه بجای
آزمون درسی. از نماز میت و دار الخلاء پرسیده اند.
اخم نکنی . قبول کن آنکه عیبت را میگوید بتو احترام گذاشته
وگرنه تعریف کردن که کاری نداره.