نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

جسم/روان(جان)

سلام
چه خوبه که من به غیر از وبلاگ جاهایی را دارم که زبون بریزم وگرنه چی می شد؟
جلسه بحث جسم و روان و هدف غایی انسان بود.نقش تن را بررسی کردیم خواص آن را بر شمردیم . از نیاز های آن و ضرورت رفع آن سخن گفتیم و عبور کردیم و به جان پرداختیم.عیوب جسم را و نقش آن را در روان بر شمردیم .و
از ادبیات فارسی هم کمک گرفتیم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
یا
حجاب چهره جان می شود غبار تنم** خوش آن دمی که ازین چهره پرده بر فکنم
همی میردت عیسی از لاغری** تو در فکر آنی که خر پروری؟
خور و خواب تنها طریق دد است** برین بودن آیین نابخرد است
اگه شما به ذهنتون می رسه چیزی درین رابطه بگین تا بحث مون را با پردازش عالی چاپ کنیم
نظرات 1 + ارسال نظر
کیمیا جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:22 ق.ظ http://kija.blogsky.com

خیلی دوست دارم بدونم نچاق یعنی چی ؟ موفق باش ی

سلام کیمیا
نچاق یعنی بیمار
و
چاق یعنی سالم
ولی چرا انتخابش کردم مهمه
چون وقتی بچه بودم به تقلید از مادر بزرگم این لفظ را به کار می بردم
ولی با تلفظ نناق
و شلیک خنده بود که بلند میشد و من متعجب که چرا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد