سلام
امروز یه جوری تصمیم گرفتم چرا چرا بگویم.
چرا ما ها دوست داریم یه جوری وقت مون را بگذرونیم(هدر بدیم)؟
وقت اضافه داریم؟
نمیدونیم باهاش چه کار کنیم؟
اگه هدرش ندیم جلو چشم مونه؟و هی چشمک مون می زنه که بجنب؟
آیا خشم مون از اینکه نمی تونیم کاری کنیم ما را وادار نمیکنه هدرش بدبم؟
چرا فکر می کنیم هم خودمون و هم وقت مون بی ارزشه و اونجوری ها هم که میگن وقت طلاست نیست؟
نه خودمون طلاییم و نه وقت مون؟
آیا این یک خشم نیست در راستای همون خشم ها که با در نهایت اش میشه خودکشی کرد؟
آیا میدونی؛ دیگی که برامن نجوشه می خوام توش سر سگ بجوشه ؛یعنی چی؟
یعنی وقتی را که نه بتونم واسه خودم با هاش کار کنم و نه واسه آینده ام .همون بهتر که هدرش بدم.
چرا به اینجا رسیدیم؟
آیا نه اینکه هرگز نتونستیم یه چرا بگیم؟
آیا ......
بدانید و آگاه باشید
خودکشی نوعی خشم تغییر جهت داده است از منبع خشم به قربانی بی گناه(خود)
و یدانید و آگاه باشید هدر دادن وقت چه به تخمه شیکستن تو سینما یا ولو رو سکوی پارک و
خودکشی چه با سیگار کشیدن و چه با بی اعتنایی به سلامت و سرمایه
همیشه برای کسانی که ........
اتفاق می افتد
سلام
بهشت عزیز
بیشتر تشخاصی که از نظر شما و اجتماع دارن وقت گزرونی می کنن
به دلایلی تو زندگی سر خورده شدن
یا شکست عشقی یا هر چیز دیگه اگه کسی تو عشقش شکست خورده باشه دوست داره گم شده خودش رو یک جوری پیدا کنه
اون جستجو از نظر شما یعتی وقت گزرونی
رضوان اون دیگه براش فرقی نداره که چی بشه
نمی یاد سریعا خودکشی کته
ولی به شکل هدریجی این کار رو انجام می ده یا زیاد کار می کنه که گذشتش رو فرتموش کنه یا ول می گرده یا سیگار می کشه
یا معتاد میشه
همه اینا اثار روانی داره رضوان عزیز
همیشه گفتن که سواره خبر از حال پیاده نداره
اساتید و بزرگان اون بالا بالا ها نشستن فقط طز می دن
ولی هیچ وقا خبر از حال دیگرون نداشتن
رضوان بیا هم رنگ جماعت ما شو رضوان عزیز تو فهمت بیشتر از این حرفا هست کمی خودن رو جای ما بزار باشه
به قول معروف یک سوزن به خودن بزن یک جوال دوز به مردم
به امید دیدار تا بعد
کاش این چراها نبود ..............
خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر