سلام
مدتی از وقتم را به خوندن وبلاگ ها گذراندم .برای من جالبه که دغدغه وبلاگ نویس ها چی ها هست.
این به فرضیات ذهنی من .....میده.که بتونم با اطمینان بیشتری حرف بزنم.
واقعا جالبه جوون ها چیزهایی میگن که تو جوونی های خودم هم مطرح بود ولی زمانه چگونه همه چیز را حل میکنه .گاهی هم با آدمایی نشست و برخاست می کنم که مسن ترند و حرفایی دارند و یا با آدمایی که قدرت ندارند افکارشون را در قالب کلمات بریزند.اگه همه آدما وبلاگ داشتن چی می شد؟واقعا جالب بود.
خواستم بگم اگه حرفایی ندارم بنویسم چون دارم به حرفایی که خوندم فکر می کنم.گاهی بعضی جوونا منو خجالت زده می کنند از اینکه اونا .....اند من .....؟(چی؟) .
الهی عزیز های من عسل های من صد ساله بشین.
درد و غمو رها کنید.
سلام . امیدوارم بتوانیم از راهنماییهای حضرتعالی بهره مند شویم .
سلام
خسته نباشی خوبی خانوم خانوما
چه خبر به ما هم سری بزن ببین در دل ما چی می گزره
راستی به نظر شما اگه آدمای عاشق به هم نرسن ........
چرا همیشه خدا یک سدجلو اونا می زاره
چرا نمی زاره به هم برسن
و این حسرت رو تو دل آدما می زاره
نظرت برام مهم هست برام بنویس
ممنون
قربونت برم
زمانه اصولا چیزی رو حل نمیکنه! زمانه فقط تکرار میشه.
سلام . آی دی و پسورد براتون فرستادم . بیا تا جمعمون جمع شه . مرسی که اونجا خواهی نوشت .
خوبه که شما هستی !
باید در جای جای کلام و پیام مان . آهنگی از آگاهی به نسلی
باشد که امروز زیر آوار خرافات دارد جائی برای رهائی دست و
پا میکند- این رسالت ربطی به موافق و مخالف و شاه و شیخ
ندارد- حتی هنگامی که از عشق می نویسیم باید سعی کنیم تا در ورای آن همه شور و احساس- تلنگری هم برای
آگاهی از آن یعنی از( عشق) باشد- عشقی که با آگاهی
توام شد- شیرین تر و دلچسب تر و ماندنی تر است.
پیشنهاد میکنم در نوشته هایتان واهمه را کنار بگذارید
و راحت تر حرف بزنید. برادر بزرگترشما.