نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

سوآل

چه لزومی می بینیم که می نویسیم؟واقعا؟چرا؟
نظرات 6 + ارسال نظر
جوتی یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:04 ب.ظ

نوشتن رو دوست دارم . جز این هیچ لزومی نداره!

ما هم نوشتن ات را دوست داربم

کیا دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:39 ق.ظ http://h-kia.blogsky.com

سلااااااااااااااااااام
خوبی؟
بازم به جمع وبلاگ نویسا خوش آمدی
وبلاگ قبلیه چی شد؟؟
بازم اونورا بیا.
تا بعد

امپراطووووووور دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 02:42 ب.ظ http://empratoor.persianblog.com

چه کسی جرات کرده ما را از دیدن ملکه یمان محروم کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟معرفی اش کنید تا پخ پخش کنیم ...در ضمن ما مدتی است زده ایم به جاده خاکی و دست خودمان نیست ازما را از نوشتن این مهملات خرده مگیرید

احسان دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 04:17 ب.ظ http://ehsanica.blogsky.com

اگر برای دل خودت نمی نویسی...
ننویس...

لیدا دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 07:29 ب.ظ http://gilda.persianblog.com

سلام دوست خوبم .......تا من بخوانم .....اگر چه از تو دورم شاید در دلت بدانم چیست که بتوانم همدرت باشم و همراهت.....

آریا چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 12:10 ق.ظ http://farrokh77.biogspot. com

لیدا سلام برو بچه های ایران بحث مرحوم را فراموش
نکن. دوستی ها و هم نشینی ها حتی در عالم (کلام) حتما
میتوانند (ماندنی) باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد