نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

نچاق

وقتی بیمارباشی مادر بزرگه بگه نچاق و تو بگی نناق

گفتن ها

خیلی ها وبلاگ می نویسند.
و هر کدام هم بعدی را که حس میکنند.(مثل همون فیله که تو تاریکی لمس می شد و یکی از گوشش میگفت که عین بادبزن است و این ّهم هست خواص بادبزن و اون یکی از پایش می گفت که همانند ستون است و ستون میتواند خیمیه ایی را بر سر پای نگاه دارد و آن یکی از خرطوم اش).
-------انسان ها دارای هیجان و رفتار و افکاری اند. و بنابر این :

یکی از خشم هاش/یا ترسهاش یا عشق اش میگه .آن دیگری از رفتاراش و کارهایی که امروز انجامشون داده با فردا انجام خواهد داد و آن دیگری از افکاری که رهایش نمیکنند .و یا حیفه در سینه آش بماند و بیان نشود.
یکی از گذشته هایی که خوب یا بد بودند و اون یکی از آرزوهاش و آینده هایی که خواهد آمد.
من هم خیلی حرفا دارم که بخوام بگم ولی نمی تونم انتخاب کنم . از کدام بگم.
اگر از رنج هایی که برده ام بنویسم دایه دلسوز تر از مادری پیدا میشه اشکامو پاک کنه . که نمی خوام اشکام خشک بشه
آگه از آرزوهایی که بهش نرسیدم و امیدی هم ندارم که برسم بگم یکی پیدا میشه سرم رو شونه اش بذاره و امید م بده .
که باز نمی خوام بر شانه جز خودم تکیه بزنم .
اگه از احساساتی که وجودم را در تسخیر خودش در میاره اعم از خشم و ترس و عشق بگم به تناسب هر کدام دلجویی کننده ایی میاد جلو تا دستامو تو دستاش بگیره و بر جراحت هام مرهم بذاره .
من هم که خودم را تو زندگی تا حالا از تک و تا نینداختم با چوب احساس گناه آنچنان بر فرق تمایلات و احساساتم میکوبم که فکر نکنم دیگه بشه سر بلند کرد اینه که سعی میکردم ؛تانژانتیویتی(تفکر مماسی)؛ داشته باشم یعنی .(مماس بر همه چیز بگویم ولی در مرکز دایره آن بحث وارد نشوم.)
من همیشه خودم را تو شلوغی ها نگه می دارم ولی همونجا هم با خودم نجوا میکنم و اجازه ورود کسی را به درون و خلوت خود نمی دهم و این همه به دلیل سستی اعتمادم به دیگرانه .
همه ما آدمایی که کم اعتماد میکنیم به تنهایی عجیبی گرفتار میشیم .چه چیز عنصر خوب؛ اعتماد ؛را از قلب ما ربود نمی دانم .گاهی فکر میکنم نکند آن کتاب های قصه ایی که در قالب سرگذشت روباهی و کلاغی و یا روباهی و خروسی و یا روباهی و ....
گاهی فکر میکنم همه آن هشدارها و بر حذر نگه داشتن ها تا خود هاشان خوابی راحت داشته باشند .و گاهی فکر میکنم میل به دستیابی به بالاترین درجه ایی که میتوان در اجتماع کسب کرد و جو رقابت و پیشی گرفتن.
بیایید دعا کنیم
خدایا به ما نیز از عنصر اعتماد و اطمینان قلبی که به .... ارزانی داشتی عطا فرما.
خدایاتوان و تحمل ضرر کردن در هر انتخاب مان را به ما عطا فرما.
خدایا قدرت قبول مسئولیت کارهای مان را به ما ببخش.
خدایا تلخی احساس تقصیر و احساس گناه را در ما تقلیل بده.و به تعادلی مطلوب رسان.
خدایا قدرت ابراز وجود به ما عنایت بفرما /آمین
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد