راستی چه ضرب المثل قشنگیست! و چقدر مورد علاقه ما آدمایی که دوست داریم ارزش ها حاکم باشه حتی اگر کسی به کسی نیست.
گویند تنها افراد دارای اختلال شخصیت وسواس اند که درست بر مسیر ارزشها حرکت می کنند حتی اگر کسی نباشد که ناظر بر کارهایشان باشد.و حتی اگر مزد کارشان را نگیرند.فقط آنها هستند که از توبیخ های وجدان سختگیر در امان نیستند.چون وجدان شان سانسور چی پر قدرتیست.
گویند اینگونه افراد دارای این اختلال شخصیت برای بالا دستها نوکری می کنند و برای زیر دستان بی رحمانه سر وری می کنند .به نظر شما چرا ما دوست داریم همه مراعات حال ما را بکنند حتی اگر حواس مان نیست؟چرا دوست داریم در حالیکه خوابیم قسمت مان را برایمان نگه دارند؟خب از بس تنبل ایم.و از بس انتظار داریم و فکر میکنیم دیگران نوکر ان حلقه به گوش مان هستند.خود شیفتگی گریبان بسیاری ما ها را گرفته.برای کسی تب نمی کنیم ولی انتظار داریم برایمان بمیرند.آنوقت فکر می کنیم از وظایف مسلم دیگران است که حتی در نبود ما به حق و حقوق ما توجه داشته باشند.چه خوب بود اگر خودمان هم با دیگران همین گونه رفتار می کردیم .ولیکن تا نوبت به خودمان می رسه هرگز اینگونه نیستیم.
چیزی که عوض داره گله نداره .
تصادم منافع مان باعث میشه گاهی اوقات از خدا بطلبیم که یکی حواس اش بره تا مابه منفعت بیشتری دست یابیم.و هپل هپو کنیم آنچه را متعلق به آن دیگران هم هست .و به روی مبارک هم نیاریم.انسان ها به حق خود قانع نیستند.هر کدام ما آبشخوری دارد که باید.....
چی میشه یکی دارای کاخ میشه و اون دیگری از کوخ هم بی نصیب میمونه؟
عجب دنیای وانفساییست!از یک طرف یه وسواس می رسیم و از طرف دیگری به......از پشت بام که بیفتیم دیگه فرقی نمیکنه از کدام طرفش افتاده باشیم افتادن ،افتادن است.گویا این دنیا خط موازنه است که باید بر آن با احتیاط هرچه تمام تر قدم گذاشت از شمشیر برنده تر و از مو باریکتر و هر آن احتمال برای سقوط در جهنم زیر پا و اگر با انتهای این خط به سلامت رسیدی بهشت را ملاقات می کنی.
ای کاش می شد ......
منکه تا به حال یا ازین ور در حال سقوط بوده ام یا از اون ور و هنوز موفق نشده ام مانند برق لامع صراط را طی کنم خدا به داد ام برسد.